یکپارچه‌سازی زنجیره‌تامین و تامین نیازهای مصرف‌کننده

 شرکت‌های بزرگ دائماً با چالش‌های ناشی از تغییر ترجیحات و رفتارهای مصرف‌کننده‌، افزایش رقابت و نیازهای بی‌پایان مصرف‌کننده‌ها روبرو هستند. این چالش‌ها به منظور تامین نهایی و سپس به منظور ایجاد چابکی و انعطاف‌پذیری در کسب‌و‌کارهای مختلف و افزایش رقابت است. با وجود این که کنترل دقیق هزینه‌ها و به حداکثر رساندن پتانسیل رشد در دست شرکت‌های بزرگ و تولید‌کنندگان است. بنابراین می‌توان گفت، رشد شرکت‌های بزرگ ناشی از خرید زیاد شرکت‌های کوچک‌تر از این تولید‌کنندگان و فروش کالاهای مصرفی (به اصطلاح CPG) است.

در این میان، با شیوع بیماری کووید- 19 الگوهای رفتاری مصرف‌کنندگان، تا حد زیادی تغییر پیدا کرده است. همین موضوع باعث شده که نیاز به تطبیق‌شدن عملیات تشدید شود. با وجود این که این روش در طولانی مدت و زمان بحران تاثیر اولیه خود را ندارد.

علاوه بر این، با تغییر در زنجیره تامین و تغییر چالش‌های تولید‌‌کنندگان و مصرف‌کنندگان، مسیر شرکت‌ها نیز دستخوش تغییر شده است. با این وجود شرکت‌های وجود دارند که در برابر شوک‌ها اولیه اقتصادی و شرایط بحرانی، مدل‌های عملیاتی خود را تطبیق داده‌اند. همچنین طبق بررسی‌های انجام شده، مسیرهایی که شرکت‌های مختلف در شرایط بحرانی انتخاب کرده‌اند نیز با یک دیگر متفاوت است.

تفاوت در مسیر تصمیم‌‌گیری شرکت‌ها، ناشی از تفاوت در مشکلات و تنگناهایی است که در سراسر زنجیره تامین با آن روبرو می‌شوند. طی تحقیقات به عمل آمده، برخی از شرکت‌هایی که مدل عملیاتی زنجیره‌تامین خود را تغییر داده‌اند، این کار را از طریق اینرسی اعمال کرده‌اند. مجموعه‌ای از تصمیمات که شرکت‌ها اتخاذ کرده‌اند، به جای یک فرایند سیستماتیک و اجباری، تصمیمات مناسب و بر اساس نیازهای سازمان بوده است. به گونه‌ای که باعث تکامل هر چه بهتر سازمان شده است.

بسیاری از کسب‌و‌کارها و اکثر شرکت‌هایی که جزء شرکت‌های مصرف‌کننده محسوب می‌شوند، لازم است که در مدل‌های زنجیره‌تامین خود جدید نظر کنند. این کار به صورت مستقیم باعث افزایش انعطاف‌پذیری قسمت‌های مختلف شرکت، پاسخگویی سریع‌تر و چابک‌تر و در نتیجه پیشرفت و زنده‌ماندن روند کاری شرکت می‌شود. با این وجود شرکت‌هایی که قصد تغییر در مدل عملیاتی را دارند، برای آن ها راه‌حل و پاسخ درست و واحدی وجود ندارد. میزان تغییراتی که باید روی روند کاری شرکت و تغییر مدل عملیاتی اعمال شود، بسته به نیازها و واحد کاری شرکت‌ها با یک دیگر متفاوت است. حتی در برخی شرایط ممکن است که سازمان‌ها نیاز به باز طراحی مدل عملیاتی داشته باشند.

برخی دیگر نیز فقط لازم است که تنظیمات کوچک‌تر را روی مدل عملیاتی خود اعمال کنند. با این وجود یک مبنای کلی و اساسی برای شرکت‌ها از طرف سازمان‌های بزرگ پیشنهاد شده است. بر اساس این مبنا کلیه شرکت‌های مصرف‌کننده باید نقاط قوت سازمان و مهم‌ترین اهداف زنجیره تامین و فرصت‌های خود را شناسایی کنند. سپس بر اساس آن برای دستیابی به اهداف استراتژیک و بلند‌مدت خود مدل عملیاتی مناسبی را تعیین کنند.

هر سازمانی ممکن است در طول دوره‌کاری خود دچار چالش‌های مختلفی در زمینه تغییر چشم‌انداز مصرف‌کننده و تغییر در انتظارات مشتری شود. امروزه مصرف‌کنندگان دو مورد مهم را در اولویت قرار داده و به آن توجه می‌کنند. اولویت‌های مصرف‌کنندگان اشاره به میزان کیفیت و تجربه خرید همه جانبه مشتریان است. در همین راستا شرکت‌های به موارد زیر توجه ویژه‌ای داشته‌اند:

  • توجه به راحتی خریداران: به کارگیری فروش آنلاین و توجه به قابلیت‌های ویژه آن
  • شخصی‌سازی: سفارشی‌سازی محصولات و خدمات بر اساس نیاز و درخواست کاربران
  • صرفه اقتصادی: توجه به افزایش قدرت خرید خریدارن و اجرای طرح‌های مختلف، از جمله ارسال رایگان و ارسال سریع محصولات
  • مسئولیت اجتماعی: خریداران به دنبال شرکت‌هایی هستند که بسته‌بندی‌های ایمن‌تر و پایدارتر داشته باشد.
  • قیمت‌گذاری صحیح: در دوره عدم اطمینان اقتصادی، خریداران تا حد قابل توجهی طور به قیمت‌ها توجه دارند.

برای مثال، امکان تجزیه و تحلیل‌کردن داده‌ها، و هوش‌مصنوعی (AI)، یک وسیله قدرتمند و علمی برای نشان‌دادن میزان ارزش‌های تبدیل شده است. اثر استفاده از فناوری‌های نو‌آورانه نیز در جهان فیزیکی و دیجیتالی نیز تقویت شده است. با این وجود در صورتی که مدل عملیاتی صحیح و مناسبی برای کسب‌و‌کارها انتخاب نشود، ممکن مشکلات ساده و موجود تشدید شود. برای مثال انتخاب مدل عملیاتی غیر صحیح باعث ایجاد فرایندهایی نا‌هماهنگ، و ایجاد عدم تطبیق در فناوری می‌شود. به همین دلیل شرکت‌های CPG برای غلبه بر چالش‌ها و رسیدن به یک مزیت رقابتی به رویکردهای جدیدی نیاز خواهند داشت.

برای مثال از سال 2015 تا 2018، شرکت‌های M&A تا حد 40 درصد از رشد صنعت خود را به خطوط اصلی بازیکنان خود اختصاص داده است. در همین راستا نیز برخی از شرکت‌ها تمرکز خود را روی بهبود بهره‌وری، بهینه‌سازی زنجیره‌تامین سازمان و کاهش پیچیدگی مدل‌های پیاده‌سازی قرار داده‌اند. همچنین یکی از چالش‌های شرکت‌ها افزایش هزینه‌های خرید بود. به گونه‌ای که از پشتیبانی کارهایی که در زمان‌های اولیه از آن پشتیبانی می‌کردند، خودداری می‌کردند.

یکی از چالش‌های دیگری که شرکت‌های M&A با آن روبرو بودند، به دست‌آوردن روشی برای کارایی و هم‌افزایی بهتر به دلیل مدیریت دشوار در سازمان است. به طور کلی می‌توان گفت شرکت‌ها به کمک مدیریت زنجیره‌تامین تحت یک مدل عملیاتی قرار می‌گیرند تا انعطاف‌پذیرتر و چابک‌تر شوند. این کار باعث می‌شد که زمان ارائه محصولات و خدمات سریع‌تر شده و روند سفارش تا تحویل بسیار کوتاه‌تر شود.

برای این کار لازم است که به موارد مختلفی از جمله بازارهای جغرافیایی مختلف، تفاوت در روش‌های تبلیغات و بازاریابی و سایر عواملی که باعث افزایش ناپایداری می‌شود، توجه کرد.

به همین منظور روش‌های مختلفی که به ابعاد متفاوت مدل‌های عملیاتی می‌‌پردازد، ارائه شده است. این مراحل به شرح زیر است:

  • توجه به نیازها و انتظارات مشتری: با استفاده از فناوری‌های جدید امکان سفارشی‌سازی فوری محصولات برای خریداران و کاربران ارائه شود.
  • یکپارچه‌سازی روند خرید محصولات: یکپارچه‌سازی روند در سفارش و ارسال محصولات به صورت مستقیم روی افزایش اطمینان تجربه مشتریان ثابت می‌شود. برای یکپارچه‌سازی می‌توان از طریق برنامه‌ریزی پیشرفته، مدیریت سفارش توزیع‌شده و بهبود جریان‌های فیزیکی مدل عملیاتی و افزایش رضایت خریداران را بهبود بخشید.
  • حمایت از سرمایه‌گذاری: یکی از روش‌هایی که به صورت بلند‌مدت باعث بهبود روند کسب‌و‌کار می‌شود، توجه به هزینه‌ها و منابع مالی است.

طراحی یک مدل عملیاتی جدید در آینده

ما معتقدیم که اکثر سازمان‌ها به طور مداوم مدل‌های عملیاتی خود را تغییر داده و تنظیم می‌کنند. همچنین با تغییر مدل‌ها شیوه‌های جدیدی را به کار می‌گیرند که به آنها کمک می‌کند تا هم‌افزایی‌های داخلی را بهتر درک کرده و به رویدادهای خارجی پاسخ دهند. در واقع می‌توان گفت یک مدل عملیاتی مناسب برای اعمال تغییر طراحی شده و اولویت‌های مشخصی را بر اساس خواسته‌های کلی شرکت و نقاط ضعف منحصر به فردی در سراسر زنجیره تأمین که ممکن است با آن مواجه شود‌، تعیین می‌کند.

منظور از ایجاد انعطاف‌پذیری در مدل کسب‌و‌کار، متعادل‌کردن چندین بعد در یک زمان است. به طور کلی متعادل‌کردن چندین بعد یعنی ایجاد ارتباط بین چندین پارامتر مهم از جمله پاسخگویی و تصمیم‌گیری سریع، اولویت‌بندی زمان، مقیاس‌پذیری، ایجاد بهره‌وری، و استاندارد‌سازی.

-پاسخگویی و تصمیم‌گیری سریع: منظور از پاسخگویی این است که به تغییراتی که در سطح واحد تجاری یا سازمانی یا بازار رخ می‌دهد، واکنش سریع و صحیح نشان داده و تصمیم صحیح را اتخاذ کنید.

-اولویت‌بندی زمانی: منظور از اولویت‌بندی زمانی این است که تفاوت بین حالت رشد سریع و زمانی که بازار قطعیت یکسان و ثابتی ندارد را تشخیص داده و تصمیم و برنامه‌ریزی صحیح را اتخاذ کنید. علاوه بر این، اهمیت این موضوع به این دلیل است که بازارها برای ارائه محصولات مختلف داغ است و مشتریان نیز به دنبال محصولات و خدماتی هستند که حاشیه و مشکلات جانبی نداشته باشد.

-مقیاس‌پذیری: شرکت‌ها باید بر اساس توانایی خرید کاربران با نیازهای مختلف برای گسترش کانال‌های کلی مقیاس‌پذیری و به جریان انداختن قابلیت‌هایی از کسب‌و‌کار که امکان تغییر در آن وجود دارد، اقدام کنند.

-بهره‌وری: منظور از بهره‌وری این است که همزمان با تغییر نیازهای در تجاری، به ثابت نگه داشتن و افزایش و بهبود سود آوری برای کسب‌و‌کار نیز توجه کافی داشته باشید.

-استاندارد‌سازی: برای هر کسب‌و‌کار و سازمانی قواعد و قوانین و ساختارهای مشخصی تعیین شده که می‌تواند برای رسیدن به سطح استاندارد، کسب‌و‌کارها را یاری کند. به همین جهت سازمان‌ها پس از تغییر در شیوه عملیاتی باید از به اشتراک‌گذاشتن و اجرای روش‌های تغییر در تجارت و حتی کوچک‌ترین واحدهای تجاری، اطمینان کامل داشته باشند. به همین دلیل لازم است جهت تغییر به پارامترهایی برای کاهش ریسک، حفظ یا بهبود کیفیت و افزایش قابلیت اطمینان کاربران نیز توجه داشته باشید.

سه نمونه کهن الگو

برای هر سازمان یک مدل عملیاتی «درست» زنجیره تامین وجود ندارد. هر سازمان روش‌هایی پویا برای عناصر اجرایی مختلف صنعت خود دارد، به همین دلیل پاسخ‌هایی متفاوت نیز دریافت می‌کند. با این وجود، در ادامه سه نمونه از مدل عملیاتی در بین مشاغل مصرفی که جدیدا معرفی شده‌اند را معرفی می‌کنیم:

  • مدل عملیاتی متمرکز

یک مدل عملیاتی روی کنترل یکپارچه برنامه‌ریزی، تهیه، تولید و تدارکات در واحدهای تجاری موجود و خریدهای جدید تمرکز دارد. همچنین یک مدیر اجرایی مالکیت کامل و پاسخگویی در زنجیره تامین دارد.

برندهای کوچک همانند کسب‌و‌کارهای بزرگ با ایده گرفتن از مدل‌های عملیاتی شرکت‌ها و ساختارهای سازمانی ایجاد می‌شوند. این روش نوعی به اشتراک‌گذاری شیوه‌های مدل‌های عملیاتی است که توسط مراکز عالی ارائه می‌شود. این روش برای زمانی کاربرد دارد که همه واحدهای تجاری محصولات یا مشتریان مشابه با یک‌دیگر داشته باشند. همچنین لازم است که درجه بالایی از کارایی بالا را در مقیاس بالا هنگام کنترل نهایی ارائه دهند. مدل عملیاتی متمرکز به سازمان‌ها اجازه می‌دهد که به صورت مختلط و با روش‌های مختلف به اختلالات احتمالی پاسخ دهند.

  • مدل عملیاتی ترکیبی

مدل عملیاتی ترکیبی مدلی است که در آن جنبه‌های منتخب مدل عملیاتی به طور مرکزی کنترل می‌شوند. این مدل معمولا شامل وظایف استراتژیک مانند برنامه‌ریزی شبکه است. در حالی که سایر موارد توسط واحدهای تجاری فردی که معمولاً جنبه‌های محلی مانند تدارکات منطقه‌ای دارند، اداره می‌شوند.

سازمان‌ها زمانی که دارای فناوری تولید بسیار متفاوت یا مجموعه های منطقه ای یا پایگاه های دارای مشتری هستند ، مدل عملیاتی ترکیبی را انتخاب می‌کنند. با این روش شرکت‌ها می‌توانند جنبه‌های متمرکز را انتخاب کرده و ابعاد کلیدی را برای نیازهای خود متعادل کنند. همچنین واحدهای تجاری می‌توانند در مورد تولید، افزایش چابکی کسب‌وکار، تصمیم‌گیری کنند. این در حالی است که بسیاری از مراکز از طریق روش خرید متمرکز استفاده می‌کنند. در واقع توجه به ملاحظات مقیاس و تنوع در محصولات باعث شده یک تولید‌کننده از نوع CPG توانایی تولید مجزا توسط واحد تجاری خود را داشته باشد. این کار باعث تمرکز بیشتر لجستیک شرکت می‌شود. همچنین سبب می‌شود که کارایی توزیع برای مشتریان واحدهای تجاری به حداکثر برسد. استفاده از روش مدل عملیاتی ترکیبی باعث شده که شرکت‌ها بتوانند هر سال به هزینه‌های ثابت دست پیدا کنند.

دستیابی به باز طراحی موفق مدل عملیاتی

مدل عملیاتی مناسب باعث افزایش توانایی شرکت برای دستیابی به نتایج استراتژیک از طریق افزایش توانایی رهبران برای تصمیم‌گیری صحیح، می‌شود. بنابراین‌، طراحی مجدد مدل عملیاتی نه تنها باید به اهداف استراتژیک در سطح بالاتر توجه داشته باشد؛ بلکه باید ملاحظات طراحی دانه دانه و پایین را نیز در نظر بگیرد. موثرترین مدل‌های عملیاتی زمان انتخاب طرح، به تفاوت‌های خاص بین طرح‌ها و روش‌های مختلف نیز توجه می‌کنند.

آرزوهای بلند‌مدت تجاری را تعیین کنید

ابتدا تیم‌های رهبری علاوه بر تمرکز بر دور بعدی بهینه‌سازی هزینه یا خرید بعدی، به اهداف بلند‌مدت‌تری مانند رشد دسته‌های جدید یا افزایش سهم بازار توجه می‌کنند. این اهداف مرزهایی را برای مدل‌های عملیاتی آینده و قابلیت‌هایی که باید ارائه دهد تعیین می‌کند.

علاوه بر این، عوامل دیجیتالی نیز در این تصمیم‌گیری‌ها تاثیر‌گذار هستند. برای مثال، شرکتی که قصد دارد به عنوان مجموعه‌ای از سازمان‌های جداگانه به فعالیت خود ادامه دهد، باید نحوه هماهنگی مجموعه‌های مختلف فناوری را تعیین کند.  همچنین لازم است که تقریباً همه سازمان‌ها نیاز به سرمایه‌گذاری در تجزیه و تحلیل پیشرفته و هوش‌مصنوعی، برای حفظ یا بهبود عملکرد با بهبود فناوری‌هایی مانند برنامه‌ریزی خودکار یا اتوماسیون فرآیند رباتیک توجه داشته باشند.

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *