زنان در همۀ حوزههای نظام پولی بینالمللی به حاشیه رانده شدهاند. از سپردهگذاران و وامگیرندگان گرفته تا اعضای هیئت مدیره و قانونگذاران.
حضور بانوان در عرصههای مختلف نظام پولی و مالی به عنوان مشتری، سرمایهگذار و قانونگذار به مراتب مزایای بیشتری نسبت به نابرابریهای جنسیتی دارد. به عبارت دیگر کم کردن شکاف جنسیتی در این حوزه، باعث ثبات در نظام بانکی و بهبود رشد اقتصادی و سیاستهای پولی و مالی(monetary and fiscal policy) میشود.
برای اولین بار در سال 2016، صندوق بینالمللی پول گزارشی دربارۀ حضور زنان منتشر کرد. براساس این گزارش، به طور متوسط بانوان 40 درصد از جمعیت سپردهگذاران و وامدهندگان را تشکیل میدهند.
البته لازم به ذکر است که، این آمار در کشورها و مناطق مختلف دنیا متفاوت است. به عنوان مثال در برزیل بانوان 40 درصد از جمعیت سرمایهگذاران را تشکیل میدهند. اما این رقم در پاکستان تا 8 درصد کاهش پیدا میکند.
براساس شواهد، افزایش دسترسی بانوان به خدمات پولی و مالی مزایای اقتصادی و اجتماعی را در پی دارد. به عنوان مثال، تاجران زن در کنیا پس از بازکردن حساب بانکی، بیشتر سرمایهگذاری میکنند. همۀ این مزایا نشانمیدهد که چرا افزایش دسترسی بانوان به خدمات مالی، منجر به رشد اقتصادی میشود. به طور کلی، افزایش تعداد کاربران زن نیز، همین نتایج مثبت را در پی دارد. در واقع نظام مالی، با استفاده از بازارهای مالی و مبنای مالیاتی (tax base) میتواند باعث تقویت سیاستهای پولی و مالی شود.
درباره خود سیستم مالی چطور؟ آیا مهم است که نمایندگان زن در بین بانکداران و سرپرستان آنها وجود داشته باشد؟
نظام مالی دربارۀ حضور زنان چه نظری دارد؟
آیا حضور زنان در موقعیتهای شغلی بالا مانند مدیران و سرپرستان بانک، برای نظام مالی اهمیت دارد؟
در مقاله قبل، اشارهکردیم که در تمام کشورهای دنیا شکاف عمیقی در حوزۀ مدیریت و سرپرستی بانکها بین زنان و مردان وجود دارد.
در واقع کمتر از 2 درصد بانوان در سمت مدیر ارشد اجرایی مشغول به کار هستند. همچنین وضعیت حضور بانوان در هیئت مدیره نیز کمتر از 20 درصد است. متأسفانه، در سال 2015 میزان حضور بانوان در آژانسهای نظارت بانکی نیز چیزی حدود 17 درصد گزارش شده است. البته همانطور که قبلاً اشاره کردیم، این آمار در مناطق مختلف جهان متفاوت است. به عنوان مثال، تعداد بانوان شاغل در سمت مدیر اجرایی در کشورهای جنوبی قارۀ آفریقا بیشتر از آمریکای لاتین و کارائیب است. اما در اقتصادهای پیشرفته تقریباً تعداد زنان و مردان با هم برابراست.
تا اینجا دریافتیم که شکاف جنسیتی در سمتهای مهم مدیریتی، بر ثبات بانکی تأثیرگذار است. همچنین در بانکهایی که بیشتر اعضای هیئت مدیره را زنان تشکیل میدهند، سپر سرمایهای قویتر و تعداد وامهای بدون بازگشت بسیار کمتر است. همچنین این بانکها مقاومت بیشتری در برابر تنشهای احتمالی دارند. قبلاً اشاره کردیم که چه رابطۀ بین حضور بانوان و ثبات بانکی وجود دارد.
چهار دلیل احتمالی وجود دارد، که نشان میدهد چرا حضور بانوان در سمتهای مدیریتی و هیئت مدیره باعث ثبات بانکی (bank stability) میشود. در ادامه به معرفی آنها میپردازیم.
با توجه به اطلاعات ما و سایر مقالههای مربوط به این حوزه، ثبات بانکی بیشتر در گِروی تنوع در دیدگاههای اعضای هیئت مدیره است. همچنین روشهای استخدام تبعیضآمیز که منجر به استخدام تعداد بیشتری از زنان واجد شرایط و باتجربه میشود نیز در این حوزه تأثیرگذار است. یافتههای ما تأیید میکنند که حضور بانوان در نظام مالی باعث رشد اقتصادی و بهبود ثبات مالی میشود.
برای دستیابی به این مزایا، به تحقیقات و اطلاعات بهتری نیاز داریم. همچنین باید شرایط مناسب برای تسهیل حضور بانوان در عرصۀ سمتهای مدیریتی و نظارتی را شناسایی کنیم.