شاخصهای آموزشی و مدیریتی دانشگاه نسل چهارم
در ادامه مطالب عنوان شده در مقاله «حرکت بهسوی دانشگاههای نسل چهارم: مروری سیستماتیک بر استراتژیهای آموزشی و مدیریتی» در خصوص سیر تحول دانشگاهها و بیان شاخصهای دانشگاه نسل چهارم، به شرح تفصیلی هر یک از شاخصها میپردازیم:
آموزش مهارتهای نرم در دانشگاه نسل چهارم
با جستجو در محل کار، متوجه میشویم که مهارتهای سختافزاری مهمتر از مهارتهای نرم از جمله حل مسئله، خلاقیت، بهرهوری، استفاده از منابع، کار گروهی، گوش دادن فعال و مدیریت هستند. در اکثر دانشگاهها مهارتهای سخت (آزمایشگاهی، بالینی و غیره) بهخوبی تدریس میشود، اما توجه کمی به این مهارتها میشود.
نیاز اساسی یک فارغ التحصیل دانشگاه برای رسیدن به شغل و پذیرش مسئولیتهای تخصصی جامعه، مهارت است. یعنی افراد علاوه بر داشتن تواناییهای ذهنی و جسمی و سطح تحصیلات، به ویژگیهای رفتاری مانند شخصیت، نوع نگرش، انگیزه و ارزشهای شخصی نیاز دارند که باید به همراه مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی در طول دوره تحصیل به دست بیایند.
وجود فارغالتحصیلانی که از داراییهای خود استفاده نکرده و صرفا منتظر تزریق سرمایه برای شروع کار خود هستند، خطری جدی برای اقتصاد هر کشوری است.
اساس این فرهنگ غلط به دانشگاهها برمیگردد که در آنها دانشجویان از منابع دولتی بهدرستی استفاده نکرده و اتلاف زیادی در این منابع وجود داشته و هیچکس این موضوع را تقبیح نمیکند.
در نتیجه آن، فرهنگ مصرفگرایی جایگزین فرهنگ مولد میشود و دانشجوی فارغ التحصیل چنین دانشگاهی هرگز نمیتواند ثروت را دوباره خلق کند و اگر بتواند، برای مدت طولانی رنج میبرد زیرا نمیداند چگونه باید این منابع را مدیریت کند.
در سالهای اخیر، این مهارتها به یک محور اصلی در بسیاری از دانشگاههای معتبر سراسر جهان تبدیل شده است. بنابراین باید در این زمینه برنامهریزی کرد و «دانشجو بودن» را با «آموزش مهارت» تلفیق کرد. مهارتهای نرم را میتوان از طریق کارهای داوطلبانه و برگزاری کارگاههای آموزشی به دانشجویان آموزش داد. انجام کارهای داوطلبانه، یکی از بهترین راهها برای آموزش مهارتهای نرم است، زیرا زمانی که دانشجویان برخی از مسئولیتهای شغلی مانند برگزاری همایش را میپذیرند، تجربیاتی مانند مدیریت بحران، مسئولیتپذیری، روابط عمومی، تأمین مالی و جذب منابع مالی را قبل از ورود به محل کار، کسب میکنند.
آموزش توسعه پایدار
سند جهانی توسعه پایدار کشورها از سه بخش اقتصاد کلان، جامعه و محیط زیست تشکیل شده و هفده هدف را دنبال میکند. آموزش توسعه پایدار یکی از مهمترین پیشنیازهای توسعه پایدار در جامعه است. کارآفرینی داخلی محقق نمیشود مگر اینکه چشمانداز کلان و امیدبخش به آینده کشور داشته باشیم. بدون شک دانشجویان برای درک جایگاه خود در جورچین توسعه، نیاز به درک کل جورچین دارند. آموزش اقتصاد کلان، جامعهشناسی و محیط زیست به دانشجویان کمک میکند تا مفهوم توسعه را درک کرده و انگیزه کارآفرینی خود را برای توسعه کشور افزایش دهند.
آموزش حقوق تجارت در دانشگاهها
کارآفرینی در دهه اخیر رشد قابل توجهی داشته است و راههای جدیدی برای اقتصادهای نوظهور نشان داده شده است. با توجه به این پیشرفت، آموزش کارآفرینی ضروری شده است. از آنجایی که تمرکز فعالیتهای دانشگاه نسل چهارم بر محورهای نوآوری، فناوری و توسعه کارآفرینی است، بهرهگیری از ظرفیتهای مراکز رشد دانشگاه، راهحل اصلی و منحصربهفرد برای پیشبرد این رویکرد است. برای رسیدگی به این موضوع، دانشگاهها میتوانند دورههایی را برای آموزش کارآفرینی و ثروت آفرینی در قالب یک دوره دانشگاهی طراحی کنند تا دانشجویان در آینده شغلی خود با مشکلات قانونی و حتی ورشکستگی مواجه نشوند.
بررسی آموزش مستمر اساتید
افزودن آموزش فناورانه به بازآموزی اساتید باعث بروز رسانی آنها میشود. علاوه بر این آموزش، حذف و کاهش اساتید تک بعدی، مقاله محور و نسل دومی ضروری است. آییننامه ارتقای اساتید و راههای ارتقای آنان نیز باید اصلاح شده و بهبود یابد. اگر نوآوری و فناوری در آییننامه به رسمیت شناخته شده باشد، اساتید و دانشجویان به این سمت سوق داده میشوند.
ترویج ایدهپردازی و خلاقیت برای حل مشکلات
تکنیکهای متعددی به نام ابزارهای تفکر خلاق برای تولید ایدههای نوآورانه ایجاد شده است. این استراتژیها از توسعه کالاها و حمایت از رقابت سرچشمه گرفتهاند. در این میان مواردی مانند طوفان فکری، برگزاری مسابقات ایده پردازی و اعطای کمک هزینههای ویژه به دانشجویان و اساتید خلاق وجود دارد که به نوآور بودن دانشجویان کمک میکند. بنابراین دانشگاه، وظیفه آگاهسازی دانشجویان و ایجاد دانشهای جدید که بتواند برای چالشهای کنونی انسان مفید باشد را بر عهده دارد. آموزش این فنون برای حل مشکلات دانشجویان و استفاده از راهکارهای آن برای حل مسائل دانشگاه، صنعت و نظام سلامت گامی معقول در حرکت به سمت دانشگاههای نسل چهارم محسوب میشود.
توسعه آموزشهای میانرشتهای
میانرشتهای (Interdisciplinary) به حوزههای جدیدی از دانش اطلاق میشود که بیش از یک حوزه دانش را مطالعه میکنند. بینرشتهای یک تخصص نیست و هیچکس نمیتواند خود را در این زمینه متخصص بداند. بلکه روشی برای تولید دانش برای مدیریت پیچیدگیها و کشف حقایق اساسی است. به عبارت دیگر، میانرشتهای فرایندی است برای پاسخگویی به یک سؤال پیچیده که نمیتوان از طریق یک رشته یا حرفه خاص به آن پرداخت. در طول صد سال گذشته، آموزش عالی مبتنی بر رشتههای دانشگاهی، الگوی رشته محوری تخصص را ارتقا داده است. اما امروز باید رویکرد دیگری را به این حوزه اضافه کرد که رویکرد میانرشتهای است.
مطالعات میانرشتهای از این نظر که میانرشتهای است مفید بوده و دانشمندانی را که در اتاقکهای انفرادی به دام افتادهاند نجات میدهد و ارزشهای همگرایی فناوری را به نفع جامعه به نمایش میگذارد. یکی از راهکارهای برتر برای ترویج مطالعات میانرشتهای، توجه به رشتههای سلامت محور و به روز رسانی برنامه درسی این رشتهها مطابق با دیدگاه میانرشتهای است. در این راستا میتوان واحدهای بیوانفورماتیک و پزشکی اجتماعی را به برنامه درسی دورههای کارشناسی و دکتری عمومی اضافه کرد.
تمرکززدایی از شتابدهندههای دولتی و استقرار شتابدهندههای خصوصی در دانشگاه
از آنجایی که دانشگاهها برای ایجاد کارآفرینی پیشرو نیازمند حمایت آموزشی و مالی هستند، کارآفرینی و شتابدهندهها در این زمینه نقش موثری دارند. از سوی دیگر دولت نمیتواند پاسخگوی همه نیازها باشد و عملکرد شتابدهندهها در شرکتهای دانشبنیان خصوصی بهتر از بخش دولتی است. دلیل آن این است که بخش خصوصی همیشه سطح بالایی از خدمات را برای زنده ماندن در رقابت ارائه میکند. شتابدهندههای استارت آپهای خصوصی برای آموزش و تسهیل استارتاپها و کمک به توسعه اقتصادی دانشگاهها ایجاد شدهاند. بنابراین ورود شتابدهندههای خصوصی در زمینه آموزش کارآفرینی باعث میشود که دانش جو به طور مستقیم با اکوسیستم استارتاپی ارتباط برقرار کند و منجر به ارتقای تواناییهای ایشان میشود.
خصوصیسازی آموزش عالی
برخی از محققین بر این باورند که مشارکت سایر بخشهای جامعه در تأمین مالی خدمات آموزش عالی نتایج بهتری نسبت به زمانی که دولت تأمین مالی میکند، دارد. در حالی که بسیاری از تحقیقات بر مشارکت بخش خصوصی در آموزش عالی تاکید کردهاند، دولت قادر به پرداخت هزینههای بالای آن نیست. ظرفیت ناکافی دولت برای ارائه خدمات آموزش عالی منجر به خصوصی سازی آموزش میشود.
همچنین میتوان به ظهور اقتصاد دانشبنیان و تغییر ترکیب جمعیتی متقاضیان دانشگاه اشاره کرد که حرکت به سمت خصوصی سازی در آموزش را تسریع کرده است. خصوصیسازی فرآیندی است که طی آن دولت وظایف و اموال خود را به بخش خصوصی واگذار میکند که یکی از چهار اصل «اصلاح ساختاری» در اقتصاد است. خصوصی سازی در آموزش پزشکی به این معناست که یک سازمان خارج از ادارات دولتی، آموزش را ارائه میکند. موسسات آموزشی خصوصی به روشهای مختلف تامین مالی میشوند و تحت سطوح مختلف کنترل دولت هستند. این بدان معناست که آنها میتوانند کاملاً مستقل یا نسبتاً مستقل یا انتفاعی یا غیرانتفاعی و جامعه محور باشند.
توجه به مزایای خصوصی سازی در آموزش عالی از جمله ارتقای کیفیت آموزش، استقلال سازمانهای آموزشی، حمایت از قوانین و مقررات حاکم بر این مراکز، نبود مطالبات و آرمانهای بالا (سیاسی و عقیدتی)، امکان افزایش قدرت انتخاب و تصمیمگیری مدیران، اتخاذ تصمیمات بهتر و عملیاتیتر و افزایش رقابت میتواند نشان دهنده لزوم حرکت به سمت دانشگاههای نسل چهارم باشد.
اما جدای از مزایای خصوصیسازی آموزش عالی در علوم پزشکی، خصوصیسازی در آموزش باعث تعمیق شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی و تغییر کارکرد آموزشی، تولید علم، انتشار و اجرای تحقیقات دانشگاهی در راستای کسب سود و منافع مادی گرایانه میشود.
بینالمللی شدن دانشگاه نسل چهارم
دانشگاههای نسل چهارم نهادهایی برای تقویت مبادلات علمی و آموزشی بین ملل و فرهنگهای مختلف هستند. این نقش ناشی از دو پدیده مشابه اما متمایز است. جهانی شدن به معنای اتحاد و بینالمللی شدن به معنای همکاری و مشارکت است. آموزش در بعد بینالمللی پدیدهای نسبتا جدید است که تحولات جدی را در آموزش به دنبال داشته است. در دانشگاههای نسل دوم، بینالمللی شدن یک فعالیت فردی تلقی میشد و کل نظام آموزشی مورد غفلت قرار میگرفت. با این حال، در نسل چهارم، بینالمللیسازی تنها بر انتقال بینالمللی دانشجویان و اساتید متمرکز نیست، بلکه تمامی مؤلفهها و عناصر از جمله سیستمهای آموزشی، حوزههای انتقال علم، برنامه درسی و اهداف آموزشی، آموزش بدون مرز، فرا ملیتگرایی، بینالمللی سازی پژوهش، و توسعه همکاریها و ظرفیت سازی در نظر گرفته شده است. در نتیجه بینالمللی شدن، یک موسسه نسل چهارم باید خود را با پویایی دانشجویان تطبیق دهد.
جمعبندی:
امروزه دانشگاههای نسل چهارم علاوه بر انجام رسالتها و وظایف نسلهای گذشته، پاسخگویی به نیازها و خواستههای جامعه جویای دانش را نیز بر عهده دارند. اما همیشه این سوال مطرح میشود که برای حرکت دانشگاهها به سمت رقابت محلی و جهانی باید چه شرایطی فراهم باشد. مهمترین تفاوت بین دانشگاههای نسل چهارم، داشتن یک رویکرد استراتژیک است که میتواند بهطور فعال محیط آنها را شکل دهد. اقتصاد مدرن مستلزم آموزهها و کاربردهای جدید و نیز مشارکت جامعه و اقتصاد در تئوری و عمل است.
در این پژوهش راهبردهای آموزشی- مدیریتی ارائه شده در مقالات مرتبط در هیچ دستهبندی طبقهبندی نشدند: آموزش مهارتهای نرم، آموزش توسعه پایدار، آموزش حقوق تجارت در دانشگاهها، بررسی آموزش مستمر اساتید، ارتقای ایده پردازی و خلاقیت برای حل مشکلات، توسعه آموزش میانرشتهای، تمرکززدایی از شتابدهندههای دولتی و استقرار شتابدهندههای خصوصی در دانشگاه، خصوصی سازی آموزش عالی و بینالمللی سازی.
با توجه به مدل ارائه شده برای مؤلفههای دانشگاه نسل چهارم توسط زوتی و همکاران، پنج راهبرد (55%) مربوط به رکن اول (آموزش-پژوهش) و چهار راهبرد (45%) مربوط به رکن دوم (ماموریت سوم دانشگاه) است. برخلاف راهبردهای مربوط به رکن اول، کارایی رکن دوم عمدتاً به عوامل درون دانشگاهی مربوط میشود و با توجه کافی و برنامهریزی مناسب ذینفعان؛ به راحتی میتوان به آنها دست یافت.
دانشگاههای نسل چهارم تا حدودی به سطح اقتصاد کشور و منطقهای که دانشگاه در آن قرار دارند، وابسته هستند و این نتایج با مدل پیشنهادی زوتی و همکاران همخوانی دارد. سند چشم انداز (سند توسعه ملی) و بخش آموزش عالی در برنامه چهارم توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور، ایران آینده را عمدتا در سطح اقتصادی، علمی و فناوری جنوب غرب آسیا متصور است. سیاستهای کلی و موضوعات دوازده گانه برنامه چهارم توسعه شامل موضوعاتی مانند «زمینه سازی برای رشد سریع اقتصادی»، «حفاظت از محیط زیست»، «توسعه فضایی» و «توسعه دانش بنیان» بوده که این بررسی میتواند در دستیابی به اکثر مفاد سند توسعه ملی موثر باشد. راهبردهای استخراج شده از مقالات، راهکارهای مناسبی برای حرکت سایر دانشگاهها به سمت دانشگاههای نسل چهارم است.
همچنین در خصوص دانشگاههای نسل چهارم مانند دانشگاههای هاروارد و کمبریج، در گام اول برخورداری از سیستم آموزشی پایدار در تمامی سطوح (دانشجویان، اساتید و کارکنان) و سپس استفاده از حمایتهای مالی شرکتهای مختلف، انجام کارهای تحقیقاتی در راستای نیازها، بینالمللی شدن و جذب دانشجویان داخلی و خارجی که پویایی لازم را دارند، ایجاد بنگاههای تجاری جدید از طریق اختراعات دانشگاهها و انتقال دانش به موسسات و شرکتها بسیار معروف است.
با توجه به راهبردهای آموزشی- مدیریتی بیان شده در این پژوهش، موارد زیر پیشنهاد میشود:
– به مسئولان و سیاستگذاران حوزه آموزش عالی توصیه میشود با اصلاح روش حکمرانی، شرایط تصمیمگیری دانشگاهها را تسهیل کنند و به دانشگاهها اختیارات بیشتری برای ارتباط با بخش خصوصی و صنعت بدهند.
– به متخصصان و برنامهریزان حوزه آموزش عالی توصیه میشود که دروس اقتصادی هر رشته را در طراحی و تدوین برنامه درسی دانشگاه لحاظ کنند.
– دانشگاهها تشویق میشوند تا با افزایش فعالیتهای میانرشتهای، فرهنگ و ارزشهای میانرشتهای را از طریق انجمنهای دانشجویی توسعه دهند.
– پیشنهاد میشود دانشگاهها از طرحهای دانشجویی و دانشگاهی برای حل مشکلات و مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی استفاده کنند.
نتیجهگیری
جهان پس از کرونا عرصه تغییرات شگرف و پویاییهای شتابنده خواهد بود. تغییرات به قدری عجیب و سریع خواهد بود که عدم برنامهریزی صحیح و کوچکترین بیدقتی میتواند منجر به هزینههای غافلگیرکننده استراتژیک در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی شود. محیط آینده پر از تغییر و عدم اطمینان خواهد بود. تنها رویکرد و سیاستی که احتمالاً موفق خواهد بود، دیدگاههای جدید در مسائل تجاری، ظهور دانشگاههای نسل چهارم و استفاده واقعی از دانش و تخصص است. نتایج تحلیلی این پژوهش به دانشگاههای کشور کمک میکند تا با پیروی از مدلهای اجرایی استاندارد دانشگاه نسل چهارم، راهبردهای خود را برای رسیدن به دانشگاههای نسل چهارم طراحی و اجرا کنند.
مدرسه کسب و کار تکاپو، اولین دانشگاه نسل چهارم کشور
دورههای آموزشی، پروژههای پژوهشی، خدمات مشاوره و هدایت، توصیهنامههای سیاستی ونشستهای فعالان کسبوکار، از سری خدماتی هستند که در مدرسه کسب و کار تکاپو ارائه میشود. تکاپو در پی ایجاد بستری برای تعامل، اندیشهسازی و همافزایی کارآفرینان و مدیران کسبوکارهای کشور است.
پاسخها