چگونه انواع مختلف کسبوکارهای خانوادگی را درک و مدیریت کنیم؟
انواع مختلف کسبوکارهای خانوادگی بخش بزرگی از شرکتهای دنیا را تشکیل میدهند، اگر ما شرکتهای سهامی خاص با مالکیت پراکنده را در نظر بگیریم که توسط گروههای مالی و یا مالکیت اجتماعی اداره میشوند، تنها شرکتهایی که باقی میمانند، شرکتهای خانوادگی هستند.
ما سالها نگران این موضوع بودهایم که چرا کسبوکارهای خانوادگی برخلاف توصیه محققان، مشاوران و متخصصان دیگر پیش میروند. همیشه برایمان سوال بوده است بدانیم که چرا کسبوکارهای خانوادگی همچون گوچی (Gucci)، درسلر (Dressler) و غیره از مسیر موفقیت به سمت شکست پیش رفتهاند؟ شاید بتوان علت این امر را در شرایط آشفته نشات گرفته از یک خانواده بینظم در کسبوکار خانوادگی خود دانست.
این در حالی است که دیگر کسبوکارهای خانوادگی به دنبال روشهای کارآمد پیشرفته برای ایجاد روابط مثبتوقوی بین اعضای خانواده و مشاغل دیگر هستند. قوانین و ساختار اساسی حاکم بر کسبوکارهای خانوادگی ژاپنی و آلمانی نمونههایی از ساختار مناسب این نوع از روابط را نشان میدهند. شیوهها و روشهایی که این کسبوکارهای خانوادگی از آنها استفاده میکنند، سالها مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. در نهایت، این تحقیقات باعث دستیابی ما به تکنیکهای خوب و کارآمد برای مدیریت کسبوکارهای خانوادگی شده است.
کسبوکارهای خانوادگی همگی مشابه یکدیگر هستند زیرا همه آنها توسط یک یا چند نفر از اعضای خانواده کنترل میشوند اما میان آنها تفاوتهای زیادی هم وجود دارد. بررسی پیچیدگی خانوادگی و تجاری آنها از روشهای مفید برای درک بعضی از این تفاوتها است. وجود یک حق رای کوچک برای فرزندان یک زوج که دو فرزند نوجوان دارند (یک خانواده ساده که یک تجارت خانوادگی ساده دارند) کار کاملا متفاوتی در مقایسه با یک تجارت خانوادگی پیچیده و بزرگ همچون شرکت ایکیا (IKEA) است.
همچنین، تکنیکهایی که باید برای کسبوکارهای خانوادگی که با یک تجارت ساده همراه هستند (همچون مدیریت رستوران) یا یک تجارت بزرگ همچون کسبوکار هنکل (Henkel) را اداره میکنند، با یکدیگر متفاوت هستند. در ضمن، باید روابط خانوادگی و تجاری را متناسب با نوع پیچیدگی آنها مدیریت کرد. به عنوان مثال، ایکیا با توجه به پیچیدگی تجاری خود به یک هیئت مدیره بسیار کاربلد و حرفهای نیاز دارد. این در حالی است که هنکل نیازمند پیوستگی مالک، مشارکت و ساختارهای مبتنی بر تصمیمگیری در مقایسه با ایکیا است.
زمانی که ما این ایدهها و طرحها را به صورت تجربی بررسی کردیم، نتایج به دست آمده ایدههای قبلی را به چالش کشیدیم. ما مشاهده کردیم که ساختار روابط خانوادگی و تجاری (که از این پس آن را فقط ساختار مینامیم) به دلیل پیچیدگی در خانواده و تجارت رخ نداده است. این مسئله باعث شد ما به شناسایی پنج نوع مختلف از کسبوکارهای خانوادگی بپردازیم. ما در ادامه شش مورد دیگر به لیست خود افزودیم. (شکل ۱)
نتایج بسیار شگفتانگیز بود، مشاغل خانوادگی که با نقاط سبز و آبی نشان داده شدهاند با روشی مشابه مدیریت میگشتند اما در معاملات خود با پیچیدگی همراه بودند. همچنین، کسبوکارهای خانوادگی که با نقاط بنفش و سبز نشان داده شدهاند علاوه بر پیچیدگی در معاملات خود به روشهای کاملا متفاوتی مدیریت میشدند. ( میتوان گفت آنها ساختارهای متفاوتی داشتهاند) استفاده از روشهای کیفی برای بعضی از نمونهها و انجام کارهای مشاورهای با بعضی از شرکتها باعث دستیابی ما به توضیحات کاملتری در این باره شده است. در نهایت، ما متوجه شدیم ریشه مشکلات را میتوان در علومی همچون فلسفه، زبانشناسی، روانشناسی و علوم شناختی یافت.
نکته اصلی دستیابی به تفاوت موجود بین جهان واقعی و تفسیر فرد از جهان است. این به معنای درک تفاوت ما درباره واقعیت (مدل ذهنی ما ) و نحوه عمل ما با آن (رفتار ما) است. به این بعد ذهنی نامهای مختلفی همچون: مدلهای ذهنی، اعتقادات، انواع ذهنیت یا فرهنگ در رشتههای مختلف داده شده است. جان دوویی از اصطلاح باورها و عقاید استفاده کرده و میگوید: «دستاورد اصلی یک باور این است که ایدهای قابل اجرا و مبتنی بر تفکر به ما دهد. »
پس از این ما مفهوم مدل ذهنی را اتخاذ کردیم. با توجه به استعارههای کامپیوتری این مفهوم را همچون یک سیستم عامل تصور کردیم. هنگامی که یک کامپیوتر روشن است، دامنه امکانات آن هم مشخص و قابل اجرا هستند. در واقع، میتوان گفت ویندوز یک «مدل ذهنی» است که اجازه انجام رفتارهای زیادی براساس MS-DOS را صادر میکند.
این «کشف» باعث شد ما درک کنیم که ساختار کسبوکارهای خانوادگی نه تنها نتیجه پیچیدگی معاملات بلکه نتیجه تفکر خانوادهها درباره کسبوکارشان است. این مسئله منجر به شناسایی مدلهای مختلف کسبوکارهای خانوادگی (که روشهای مختلفی از یک شغل خانوادگی هستند) شد. (شکل ۲)
مدلهای مختلف کسبوکارهای خانوادگی
C: کاپیتان Captain
E: امپراتور Emperor
FT: گروه خانوادگی Family Team
PF: خانواده حرفهای professional family
FC: شرکت خانوادگی Family Corporation
FIG: گروه سرمایهگذاری خانوادگی Family investment group
مدل C مدل کاپیتان
این مدل با پیچیدگی شغلی و اعضای خانواده کم شناخته میشود. شرکتهای کوچکی که متعلق به خانوادههای کوچک هستند. بررسی و آنالیز چگونگی تنظیم روابط خانوادگی و شغلی آنها نشانگر این بوده که کسبوکار و خانواده آنها حول یک فرد میچرخد. این فرد، که ما او را کاپیتان میدانیم، همان کسی است که نظم را در خانواده و تجارت برقرار میکند.
روابط خانوادگی و تجاری باید متناسب با پیچیدگی معاملات رهبری و مدیریت شود. پیچیدگی با توجه به تعداد عناصر موجود در یک سیستم و تعاملات موجود در آن تعریف میشود. پیچیدگی بیشتر به معنای تنوع بیشتر در رفتارهای احتمالی است. در اینجا، خانواده و کسبوکار همچون واحدهایی نیازمند رهبر برای پیشرفت و عملکرد بهتر شناسایی میشوند. این ایده باعث اجرای تصمیمات بیشتر شده است. این مدل را میتوان با جمله اگر دو مرد سوار اسبی میشوند، یکی از آنها باید پشت دیگری باشد، ترسیم کرد.
اغلب کسبوکارهای خانوادگی کوچک با استفاده از مدل کاپیتان مدیریت میشوند. این مدل تا هنگامی که کاپیتانی برای پیشبرد اهداف تجاری وجود داشته باشد تا برنامهها را به درستی اجرا کند، بسیار کارآمد است. برنامههای معاملاتی پیچیده منجر به عدم جداسازی مالکیت از مدیریت میشوند. و این شیوه اجرا باعث تکثیر این روش مدیریتی میشود. به همین علت، نسلهای آتی مالکیت کامل را در اختیار خود خواهند داشت. به این ترتیب، نسلآتی نیازمند کسب صلاحیتهای لازم و ضروری به منظور اجرای مدیریت بهتر در این مدل ذهنی است.
مدل E امپراتور Emperor
مدل امپراتور در مقایسه با مدل کاپیتان پیچیدگی بیشتری در حوزه تجارت دارد. پیچیدگیهای خانواده میتواند کم یا نسبتا زیاد باشند. به طور تعجبآوری نظم در این مدل با همان مکانیزمهای مدل کاپیتان همراه بوده و پیش میرود. علت این مسئله را میتوان در مدیریت تک نفره کسبوکارها یافت.
ساختار در این مدل مبتنی بر یک شخص واحد یا یک گروه بسیار کوچک پایهگذاری شده است. این به معنای توسعه شرکت و تمرکز اعضای خانواده بر صلاحیتها، سبک و ارزشهای پایهگذاری شده امپراطور است. در واقع، این شرکت و نحوه مدیریت آن به صورتی انجام میگیرد که مشابه امتداد یک امپراتوری بزگ باشد. اگرچه، ممکن است این کسبوکار کارکنان کاربلد و حرفهای داشته باشد، اما رفتار تجاری آنها حرفهای نیست. علت این امر را میتوان به انعکاس قدرت شخص تعیین کننده در بخشهای مختلف حاکمیت کسبوکار مشاهده کرد. از نمونههای شناخته شده این سبک مدیریت و مدل ذهنی میتوان به هنری فورد اشاره کرد.
محدودیتهای این مدل ذهنی را میتوان در زندگی مدیر و نحوه تصمیمگیری وی مشاهده کرد. بنابراین، تداوم این مدل معمولا به تکنیکها و ترفندهای خاصی نیاز دارد که گاها دستیابی به آنها با مشکل مواجه میشود. طبق رویکرد ذهنی امپراتور مدیریت کسبوکار خانوادگی باید به فردی که از مدیریت فعلی بهتر است برسد.
اما به دلیل منحصر به فرد بودن او جانشینیاش غیرممکن است. ممکن است وی به دنبال فردی برای جانشینی خود باشد اما از آنجایی که هیچ فردی صلاحیت این کار را ندارد، تقریبا یافتن جانشین برای او غیرممکن است. معمولا، این شیوه مدیریتی به دلیل ناکارآمد بودن آن در درازمدت روش مناسبی برای مدیریت مشاغل خانوادگی محسوب نمیشود.
مدل FT گروه خانوادگی Family Team
این مدل با پیچیدگی کمتری در تجارت و با پیچیدگی نسبتا زیادی در خانواده همراه است. خانوادههایی که از این مدل برای مدیریت کسبوکار خانوادگی خود استفاده میکنند معمولا در حوزه مدیریت و کار (هر دو) از این مدل بهره میبرند. آنها نه تنها در نقش مدیریت و رهبری بلکه به عنوان کارکنن و پرسنل کسبوکار خانوادگی نیز نقشهایی را برعهده گرفته و اجرا میکنند. از جمله نمونههای ساده و اولیه این مدل از کسبوکارهای خانوادگی میتوان به مشاغل خدماتی (رستورانها، فروشگاههای هتل) یا خدمات حرفهای (وکالت، دندان پزشکی و غیره) اشاره کرد.
مدل ذهنی این کسبوکار خانوادگی این است که ما در خدمت تجارت هستیم. کسبوکار در درجه اول قرار دارد. و خانواده خود را تابع نیازهای تجاری میداند. تلاش مستمر اعضای خانواده باعث موفقیت کسبوکار میشود. در نهایت، به همین علت خانواده موفق میشود. این مدل تا زمانی که گروه هم راستا و سازگار با یکدیگر پیش بروند و اعضای خانواده از کار در کنار یکدیگر لذت ببرند، برای مدیریت مشاغل خانوادگی مناسب و قابل اجرا است.
مدل PF خانواده حرفهای professional family
این مدل باعث مدیریت حرفهای کسبوکارهای خانوادگی میشود. مدیریت حرفهای پایه و اساس این مدل مدیریتی است. اگر شرکت بسیار کوچک باشد، مدیر به صورت روزانه تاکتیکهایی برای مدیریت واقعی شرکت به کار میبرد. مدل ذهنی اصلی این سبک مدیریتی مسئولیتپذیری تک تک اعضای خانواده است. این مدل با شعار بهترین ما باید به مدیریت کمپانی بپردازند، پیش میرود. مشاغل خانوادگی که به این شیوه مدیریت میشوند ساختار حاکمیتی توسعه یافته دارند، بین مشاغل خانوادگی تفاوت لحاظ کرده، اعمال مدیریتی قابل اجرا و ارتباطات نسبتا خوبی هم دارند.
جالب است بدانید که پیچیدگی خانوادگی این مدل نسبتا کم است زیرا این مدل میتواند زیر فشارهای پیچیده زیاد کسبوکار خانوادگی قرار گیرد. برای دستیابی به موفقیت در این مدل دو ضرورت وجود دارد: اولین مورد حرفهای بودن تک تک اعضای خانواده و دومین مورد توانایی همکاری اعضای خانواده به عنوان یک تیم شغلی حرفهای است. این ویژگیها نشانگر برخی از محدودیتها هستند. با افزایش پیچیدگیها حفظ تعادل بین حرفهای بودن در تجارت و همکاری اعضای خانواده به صورت یک گروه دشوار است.
در ضمن، به دلیل همکاری اعضای کل خانواده در این کسبوکار انتخاب فرد یا افراد بهتر برای مدیریت مشاغل کاری سخت و دشوار است. این مسئله باعث افزایش تمایل اعضای خانواده به رقابت شدید با یکدیگر میشود. در این نبرد برندگان و بازندگانی وجود دارند که همگی در مالکیت شرکت سهیم هستند. به همین علت، ایجاد انسجام تجاری در کسبوکارهای خانوادگی که از این مدل ذهنی استفاده میکنند، کاری دشوار است.
با این وجود، این مدل نشانگر این بوده است حرفهای بودن در حوزه شغلی، ارائه کار گروهی قوی و انسجام اعضای خانواده میتواند باعث موفقیتهای بسیار کسبوکارهای خانوادگی شود. همچون مدلهای فوق کسبوکارهای خانوادگی که از این مدل برای مدیریت شرکت خود استفاده میکنند تمایل به استفاده از این مدل برای مدیریت آتی شرکتهای خود دارند.
به طور کلی این مدل روشی خوب برای موفقیت در کسبوکار خانوادگی و یا پیشبرد شیوه مدیریتی کارآمد و موثر است. البته، یک روش ضعیف برای خلق حمایت از مدیر یا مدیران هم است. در این مدل ذهنی، برنده کسی است که به عنوان مدیرعامل شرکت شناخته میشود. نکته منفی این مدل وجود رقابت شدید بین اعضای خانواده برای دستیابی به قدرت بیشتر یا سمت مدیر عاملی شرکت است.
مدل FC شرکت خانوادگی Family Corporation
مدل مدیریت شرکت خانوادگی یکی از پیشرفتهترین مدلهای مدیریتی است. این مدل به تسلط بهتر مشاغل خانوادگی که از نظر خانوادگی و تجاری پیچیده هستند، کمک زیادی میکند. مدل ذهنی اعضای خانواده این کسبوکارها به گونهای است که آنها صاحبان اصلی شرکت قلمداد میشوند و مسئولیت توسعه و پیشرفت شرکت را بر عهده دارند. مسئولیت لزوما به معنای ایفای نقش مدیریت نیست. این کسبوکارها افراد حرفهای را برای همکاری استخدام میکنند. مدیران، از جمله مدیر عامل وظایفی همچون کارمندان برعهده میگیرند.
چهارچوب ذهنی این مدل به کسبوکارهای خانوادگی امکان توسعه ساختارهای شرکتشان را میدهد. ساختار حاکمیتی این سبک مدیریتی میتواند بسیار کاربردی باشد. در این مدل یک شورای خانواده به عنوان اعضای هیئت مدیره انتخاب شده و مدیریت را برعهده میگیرند. و از آنجایی که مدیر عامل در نقش یک کارمند دیده میشود، معمولا ساختار سازمانی عملکرد خوبی ارائه میدهد. از اصلیترین چالشهای این مدل میتوان به سه مورد زیر اشاره کرد:
- حضور خانوادگی در شرکت بدون دخالت در بخش مدیریت شرکت
- وجود روحیه کارآفرینی در بین اعضای خانواده
- پرورش رفتار کارآفرینانه مشارکتی
از جمله نمونههای موفق این مدل ذهنی میتوان به گروه روکا (Roca) اشاه کرد.
مدل FIG گروه سرمایهگذاری خانوادگی Family investment group
مدل FIG یک رویکرد مالی خاص را برای کسبوکارهای خانوادگی فراهم میکند. براساس این مدل اعضای به دنبال حفظ ارزش اقتصادی ساخته شده از کسبوکار خانوادگی خود هستند. آنها خود را مسئول سرمایهگذاری شرکت یا داراییهای او میدانند اما خود را مناسب مسئولیت مدیریت و رهبری نمیدانند. این مدل به انواع پیچیدگیهای خانوادگی پاسخ میدهد. از نمونههای مدل FIGs میتوان به سرمایهگذاری در حوزه املاک و مستغلات یا برخی از شرکتهای سهامی خاص اشاره کرد.
البته، نمیتوان استفاده از مدلهای مختلف و ترکیب آنها را در تجارتهای خانوادگی غیر معمول دانست. یک نمونه معمول از ترکیب مدلهای ذهنی برای مدیریت کسبوکارهای خانوادگی استفاده از مدلهای خانوادهحرفهای، امپراتور و شرکت خانوادگی و یا گاها مدل FIG است. استفاده از مدلهای ترکیبی هم نشانگر پیچیدگیهایی در روابط تجاری و خانوادگی است. بد نیست بدانید استفاده از مدلهای ترکیبی برای مدیریت به معنای سردرگمی بین آنها نیست.
هر مدل شرایط خاصی دارد که میتواند از آن برای بهبود عملکرد استفاده کند، و با استفاده از آنها نوع عملکرد مشاغل خانوادگی و عملکرد تجاری را درک کند. با گذشت زمان و با توجه به تصمیمات گرفته شده در کسبوکار خانوادگی پیچیدگیهایی رخ میدهد که به کمک مدلهای مختلف میتوان از آنها پشتیبانی کرد. معمولا این مسئله باعث تبدیل مدلها و استفاده از مدلهای دیگر به منظور بهبود و توسعه ساختار انجام میگیرد.
این مسئله باعث ایجاد انواع مختلفی از مشکلات و موقعیتها که نیازمند تمرکز بر مشاغل خانوادگی بودهاند، شده است. این همان چیزی است که ما آن را با نام مثلث مدیریت مشاغل خانوادگی میشناسیم. مشکل چگونگی توسعه ساختارهای تجاری خانوادگی ایجاد تغییر در مدل به منظور دستیابی به حس بهتر و کارآمد نهفته است. نتیجه هم یک مشکل ساختاری است. در این حالت، تلاشها باید بر ایجاد ساختارهای تجاری خانوادگی در محدوده مدل ذهنی متمرکز باشند.
در ضمن، دستیابی مدل به هدف تعیین شدهاش، باعث کاهش پیچیدگی در خانواده میشود. در صورت عدم مدیریت صحیح این مسئله باعث خلق مشکلات پیچیده میشود. همچنین، باید برای بهبود عملکرد تعداد اعضای بخش مدیریت کسبوکارهای خانوادگی را کاهش داد.
احتمال دیگر زمانی که مدل منتخب کسبوکار خانوادگی نتواند از پیچیدگی فعلی یا آتی پشتیبانی کند و یا باعث کاهش پیچیدگیها شود، رخ میدهد. در این حالت، تنها راه پیشرفت مقابله با پیچیدگی است. البته این مسئله میتواند باعث ایجاد مشکلات روانی شود. این مشکل به دلیل عدم تلاش برای تغییر ذهنیت اساسی در مشاغل خانوادگی به وجود میآید.
معمولا اغلب مشاغل خانوادگی از ساختارهایی که مبتنی بر مدلهای ذهنی هستند، شکست میخورند. این امر باعث تلاش آنها در خلق ساختارهایی مبتنی بر هر آنچه به آن باور دارند، شده است. بنابراین، زمانی که ساختارها به روشهایی پویا اجرا میشود، تغییرات قابلیت دستیابی پیدا میکنند. به عنوان مثال، این وضعیت را میتوان زمانی که کسبوکارهای خانوادگی به اجرای شیوههای مدیریتی مدل امپراتور به صورت حرفهای پرداخته و یا از مدل خانواده حرفهای برای مدیریت بهره میبرند، مشاهده کرد.
به نظر میرسد، رویکرد مشاغل خانوادگی با توجه به مدل (های) قابل اجرا برای خانوادههای تجاری، مشاوران، متخصصان و جامعه دانشگاهی مفید باشند. این رویکرد به خانوادههای تجاری اجازه تشخیص و تصمیمگیری مناسب به منظور حفظ عملکرد مشاغل خانوادگی را میدهد. اغلب آنها متوجه میشوند مشکلاتی که در مدلها با آنها دست و پنجه نرم میکردهاند، کاربردی نیستند و میتوانند از آنها خلاصی یابند.
این مسئله باعث هدایت آنها به دو سمت: کاهش پیچیدگی خانوادگی یا تغییر مدل مورد استفاده توسط اعضای خانواده و یا اجازه برقراری ارتباط به جای مشاهده علائم به روشی اثر بخش شده است. علائم باعث اختلاف سلیقه شخصی شده و در نهایت منجر به ایجاد مدلهای ناکارآمد خانوادگی میشوند.
البته این وضعیت برای مشاوران و متخصصان مفید است، علت آن را هم میتوان در درک بهتر مشکلات دانست. خلق روش تشخیص صحیح از اهمیت زیادی برخوردار است. در غیر این صورت، ریسکی همراه با ارائه «راه حلهای مناسب» برای مشکلاتی که به صورت ناقص آنالیز شدهاند، به همراه خواهد داشت. یک مشاور باید بداند ابزارها و روشهای توسعه ساختار با ابزارهایی که برای کمک به خانواده در تغییر ساختار ذهنی مورد استفاده قرار میگیرند، متفاوت هستند.
این مسئله برای حرفههای دیگر نیز مهم است. به عنوان مثال، فرد حرفهای که به کسبوکار خانوادگی دعوت میشود، باید درک عمیقی درباره مدلهای کسبوکار خانوادگی داشته باشد و به ارائه خدمات منطقی و موثر براساس مدلهای ذهنی کسبوکار خانوادگی بپردازد. این دستورالعمل در مقایسه با آییننامههای حاکمیتی از پیش تعیین شده بهتر و موثرتر عمل میکند.
این بینش به طور جامع در کتاب بهبود مدلهای کسبوکار خانوادگی پالگریو مک میلان (Palgrave MacMillan) که در سال ۲۰۱۰ منتشر شده، شرح داده شده است.
در صورت علاقه به موضوع کسبوکار خانوادگی، مقاله مالکیت در کسبوکارهای خانوادگی را نیز مطالعه کنید.
پاسخها