بینالمللیسازی کسبوکارها|چگونه شرکتهای کوچک و متوسط بینالمللی میشوند؟
اتخاذ یک رویکرد فعال نسبت به بینالمللیسازی کسبوکارها باعث میشود که شرکتها قدرتمندتر شوند و با پایگاه مشتری بسیار بزرگتر و محدودهی بیشتری برای گسترش و بهصورت بالقوه، موفقتر شوند. در حالیکه بینالمللیسازی معمولا کسبوکارهای بزرگ در مقیاس جهانی را مشخص میکند، حتی کوچکترین شرکتها با منابع محدود هم اگر راه درست را انتخاب کنند، میتوانند با موفقیت بینالمللیسازی را انجام دهند.
چرا بینالمللیسازی کسبوکارها؟
در بیشتر اوقات، شرکت ها به دلایل واکنشی به بینالمللیسازی ترغیب میشوند، مانند:
- احتمال یا ضرورت افزایش نرخ فروش
- تنوع بخشیدن به عملکردها و ریسکهای همراه آن
- نزدیک شدن به مشتری
- کاهش هزینههای نیروی کار تولید یا عرضه کالا
- جبران رد شدن توسط بازار خانگی یا اشباع
هرچند اینها دلایل کاملا درستی هستند، همگان به بینالمللیسازی کسبوکار به عنوان یک راهحل برای شرایطی نگاه میکنند که در حال تغییر مسیر عادی کسبوکار است. (برای مثال، زوال حاشیه، بازاری که راکد است یا مشتریای که از کشوری دیگر خدمات و محصولات را میخواهد.)
با این حال، دلایل فعالانهتر دیگری برای ترکیب بینالمللیسازی با راهبرد رقابتی یک شرکت کوچک یا متوسط وجود دارد، شامل:
- نفع بردن از رشد و توسعهی بازارهای دیگر
- انتقال فعالیتهای مربوط به زنجیرهی ارزشگذاری به مناطقی که رقابتپذیرتراند (مانند هزینههای محلی سازی تولیدات به کشورهایی با هزینههای پایینتر نیروی کار و تولید یا ظرفیت برای به عمل درآوردن فرایندهای متنوع شامل خدمات مشتریان، تماس با مراکزی برای تحقیقات و نوآوری)
- بهرهبرداری از اقتصاد مقیاس و نائل آمدن به آن
- به دست آوردن دانش دربارهی دیگر مشتریان و بازارها، ظرفیت رقیبان یک صنعت یا بخشی خاص در سطح جهانی، و حتی تنوع فرهنگی و نوعی گروهها در شرکتهای جهانی
در بحث آخر، به دست آوردن دانش به ندرت در لیست دلایلی برای بینالمللیسازی یک کسبوکار قرار میگیرد، با این حال، این امر از اهمیتی حیاتی برخوردار است، زیرا شرکتهایی که در بازارهای جهانی فعالیت نمیکنند، به همان دلیل ذکر شده کمتر وارد رقابتجویی شده و بیشتر آسیبپذیر میشوند. کار کردن در خارج از کشور و در معرض نیازی که از طریق رقابتهای بینالمللی ایجاد میشود، قرار گرفتن برای شرکتها ضروری است.
توصیف راهبرد
پروفسور پنکاج گماوات (تعریف مجدد راهبرد جهانی، 2007)، رهبری متخصص در زمینهی بینالمللیسازی کسبوکارها، سه راهبرد عمومی برای ارزشگذاری را خلاصه میکند:
-
- انطباق: سازگاری با چارچوب محلی. راهبرد انطباق شامل افزایش درآمد و سهم از بازار از طریق متناسب کردن محصولات و خدمات نسبت به زمینهی محلی است و کلید آن رسیدن به انطباق صحیح در الگوی کسبوکار و ارائهی محصولات و خدمات به بازار هدف است.
- اجتماع: فائق آمدن بر تفاوتها. نفع بردن از اقتصاد مقیاس از طریق خلق عملکردهای جهانی و/یا منطقهای است. کلید آن استاندارد کردن محصولات و گروهبندی فعالیتها بر اساس مناطق جغرافیایی به منظور بهینهسازی هزینهها است.
- آربیتراژ (معامله به سود): بهرهبرداری از تفاوتها. سود بردن از تفاوت بین بازارهای کشوری و منطقهای به منظور تبدیل آنها به فرصتهایی برای بهینهسازی منابع در دسترس است. کلید آن این است که بخشهای مستقل زنجیرهی توزیع در مکانهای مختلف را به منظور نفع بردن از مزایای تولید تخصصی در مقیاس جهانی مشخص کنیم.
قدمهای بعدی
هر کسبوکاری که میخواهد وارد بازارهای جدید شود باید از خود بپرسد که سعی ما مبنی بر کسب چه نوع مزیتی رقابتی است؟ پس از آن، نیاز است وقت خود را صرف پاسخ به سه پرسش مهم کند: وارد چه بازارهایی شویم؟ چه راهبردی اتخاذ کنیم؟ با چه نوع ساختاری عمل کنیم؟
پاسخهایی که به این سوالات کلیدی داده میشود، همراه با منابع و ظرفیت شرکت، راهبرد بینالمللی آن را تعریف میکند. مهم است که به خاطر داشته باشیم:
- اگر یک کسبوکار نمیتواند قیمتی بهتر از رقیبانش ارائه دهد، چه به لحاظ ارائه تفاوتهای کافی یا قیمتی پایینتر (به دلیل بالا بودن هزینه)، این کسب و کار قادر به حفظ کردن مزیت رقابتجویی نخواهد بود. در حالی که این قضیه در تمامی بازارها صحیح است، در زمینهی جهانی بیشتر کارایی دارد.
- انتخاب بین راههای متفاوت برای ورود به یک بازار به صورت میانمدت یا درازمدت و چگونگی تحکیم و استوار کردن خود، هنگامی که در مورد توسعهی جهانی باشد، ملاحظهای کلیدی است.
- اتخاذ یک اندازه به هیچ عنوان کافی نیست. ورود به یک بازار فقط به قصد فروش محصول به اندازهی ورود به آن به منظور تشکیل پایگاه تولید یا توزیع نیست. تبلیغ یک محصول غذایی در ایالات متحده مانند چین نیست. هر شرکتی منحصر به فرد، و هر پروژه ای متفاوت و هر کشوری برای خودش دنیایی است.
- شما ناگزیر به تطابق با فرهنگ، زبان، دین و هنجارهای اداری آن کشور هستید همانگونه که با حالتهای مختلف مصرف، رقابت و توزیع تطابق حاصل میکنید. همچنین در این مسیر چالشهایی درونی مانند فقدان منابع و نیاز به پایبندی جدی به پروژهی بینالمللیسازی در سراسر شرکت، وجود دارد.
- تصمیم برای بینالمللیسازی کسبوکار، یک تصمیم ساده و سرراست نیست، بلکه فرایندی طولانی و پیچیده است. این تصمیم نیازمند برنامهریزی و تابآوری بالا، توانایی انطباق و بالاتر از همه، صبر و بردباری است.
بینالمللیسازی کسبوکارها، فرصتهای زیادی را به همراه دارد ولی دارای ریسکهای بزرگ نیز هست. با این حال، در طولانی مدت احتمالا بینالمللیسازی نکردن، پرمخاطرهتر است.
برای مطالعه مقالات بیشتر به وبلاگ تکاپو مراجعه کنید.
پاسخها