خلاصه گفتگو با آقای حمید محمدی مدیرعامل دیجی‌کالا

از سری مصاحبه‌های مدرسه کسب‌و‌کار با فعالان اقتصادی و مدیران ارشد سازمان‌ها، این بار با آقای حمید محمدی کوفاندر و مدیرعامل دیجی‌کالا.
دیجی‌کالا از سال 1385 به عنوان یک خرده فروشی آنلاین شروع به فعالیت کرد. در حال حاضر دیجی‌کالا مجموعه‌ای از سرویس‌ها را ارائه می‌دهد. یکی از بزرگترین سرویس‌ها، Ecommerce در بستر Market Place است. همچنین فعالیت در چندین حوزه‌ی دیگر از جمله Digital Advertisingو Open Innovation (سرمایه‌گذاری بر روی کسب‌و‌کارها در حوزه‌ی هوش مصنوعی‌، سرویس‌های لجستیک، کانتنت فکتوری) بعلاوه‌ی دیجی‌استایل در حوزه‌ی پوشاک و پلتفریم فیدیبو (Market Place حوزه‌ی کتاب‌های صوتی و دیجیتال کانتنت) و اخیرا سرمایه‌گذاری بر روی پلتفرم کمدا در حوزه‌ی سوشال‌کامرس .

چالش‌های اصلی کسب‌و‌کارتان چیست؟

چالش‌ها در گذر زمان در ذهن ما متحول شده و از یک چالش به چالش دیگری در منحنی رشد کسب‌و‌کارما تبدیل شده‌است. بزرگترین چالشی که در ذهن ما است، چالش توسعه نیافتگی یا چالش کمتر توسعه یافتگی ecommerce در ایران است.
پتانسیل اقتصاد دیجیتال ایران شباهت‌های زیادی به اقتصاد ترکیه دارد؛ که از چندین جهت (بافت جمعیتی، ضریب نفوذ اینترنت، ، دموگرافی و جمعیت تحصیل کرده) شبیه ایران است با این تفاوت که اقتصاد ایران، اقتصاد بسته است ولی ترکیه حتی با چالش‌های زیاد تقریبا دارای اقتصاد باز است.
ما انتظار داریم ایران در بنچ مارکت جهانی به عنوان یک ایندیکسر توسعه‌یافتگی و با نفوذ خرده‌فروش آنلاین که در دست ما است ضریب یکسانی و یا نزدیک به سطح جهانی داشته‌باشد.
در حال حاضر رکورد‌دار این نسبت چین با 25% قبل از کرونا و بعد از کرونا با احتمال زیاد بالای 30%، کره جنوبی 22%، انگلستان 14%، امریکا 13% و متوسط جهانی 8% است. ترکیه 5% ولی ایران در خوشبینانه ترین حالت 1 تا 2 درصد است. این سهم ایران خیلی کمتر از متوسط جهانی و حتی کمتر از ترکیه است که شباهت های زیادی به ما دارد و این بزرگترین چالش پیش‌رو است.
به نظر بنده مشکل اساسی که بر سر راه تجارت الکترونیک وجود دارد؛ اقتصاد ناشفاف ایران است؛ وقتی ضریب خرده فروشی آنلاین در بعضی از کشورها بالا است یعنی اقتصاد آن‌ها از ما شفاف‌تر است.
این که اقتصاد شفاف چه سهمی در خرده‌فروشی‌های آنلاین دارد؛ دلیلش رقابت‌پذیری کانال‌های فروش ذاتا شفاف مثل دیجی‌کالا است که نمی‌تواند دو قیمت به مشتری اعلام کند، نمی‌تواند رگولیشن‌هایی به شدت سنگین و بعضاً غیر اصولی ایجاد کند به‌ خصوص در شرایط خاص اقتصادی مثل شرایط امروز که در آن هستیم.
اینکه برای کنترل بازار خودرو بگوییم کسی قیمت را اعلام نکند یا برای کنترل بازار موبایل بگوییم همه‌ی عرضه کننده‌های گوشی موبایل باید این قیمت را عرضه کنند؛ در واقع هیچ اقتصاد آزادی به این شکل عمل نمی‌کند.
به نظر بنده دلیل اصلی اقتصاد ناشفاف سیستم بانکی رها شده و بدون حساب کتاب است. بحث سیاست‌گذاری در حوزه‌های اقتصاد شفاف به شدت مهم است.
همان طور که گفتم دلیل اصلی اقتصاد شدیداٌ ناشفاف ایران این دو مورد است:

  •  عدم رقابت‌پذیری کانال‌های شفاف آنلاین با کانال‌های غیر‌شفاف
  • عدم امکان تامین کالا

حمید محمدی، مصاحبه با کارآفرینان، دیجی‌کالا

چه روش های برای آموزش پیشنهاد می‌کنید؟

منتور‌شیب؛ منتور‌شیب زمانی اثرگذار است که در حین و همراه کار باشد نه در فضای آکادمیک.
ارزیابی، موردی که خیلی از مدیران درگیر آن هستند، خیلی وقت‌ها وارد یک رابطه، وارد یه سرمایه‌گذاری می‌شوید و نمی‌‌‌توانید احساسی یا با مشورت کردن یا با استفاده از شنیده‌ها تصمیم بگیرید، باید این توانایی را داشته باشید که وضعیت را به درستی ارزیابی کنید. این مورد به عنوان یک مهارت عمومی برای همه افرادی که در فضای کسب‌و‌کار وارد می‌شوند بسیار کارآمد است.
همچنین case study روشی بسیار موثر برای آموزش افراد است.
موازی با همه این موارد سیاست گذاری بحث دیگری است که باید به آن پرداخته شود.
سه مهارت وجود دارد که باید در business school به آن پرداخته شود:

•Problem-Solving
•Critical Thinking
•Decision Making

تا حالا در دیجی‌کالا از خدمات آموزش استفاده کردید؟ تاثیرش چه بود؟ اگه استفاده نکرده‌اید دلیلش چیست؟

استفاده کردیم؛ یک سری آموزش‌هایی که معمولاً منابع انسانی شرکت برای تیم‌های مختلف برحسب مشکلاتی که وجود دارد شناسایی می‌کند، این جزیی از آموزش شرکت ما است؛ از اکسل پیشرفته تا Decision making به عنوان یه مهارت اما در سطح لیدر شیب سازمانی یادگیری اکسل پیشرفته مطرح نیست بلکه یادگیری فرهنگ سازمانی مهم است .

چه معیار‌های دیگری می‌تواند در یک business school موفق وجود داشته باشد؟

positioning B to B باشد یعنی سازمان های پیشرو را به عنوان مخاطب اولش انتخاب کند.
تمرکز رو موضوعات خاص و فیدبک از کسب‌و‌کارهای موفق در آن حوزه.
تعامل با اکوسیستم استارتاپی و ایجاد کارگروه‌های ترکیبی با حضور اساتیدی که در حوزه آکادمیک موفق هستند.

اگر این business school که می‌خواهد تاسیس شود با حمایت یک برند مثل اتاق بازرگانی تهران ،دانشگاه امیر کبیر ،دانشگاه هاروارد باشد، چقدر این برند‌ها می‌‌تواند تاثیر‌گذار باشد؟

آکادمیک یک مزیت نیست حتی اگر دانشگاه شریف باشد یا تهران یا امیرکبیر اما ترکیب فضای آکادمیک با فضای کسب‌و‌کار اثر بخش است.

 

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *