چه زمانی شایستگی‌های رهبری اهمیت دارد؟

در بهترین شرایط هم مدیران‌عامل‌ با چالش‌های زیادی روبه‌رو هستند. چالش‌هایی همچون تعیین برنامه‌های استراتژیکی، اطمینان از دستیابی به اهداف و پتانسیل‌های سازمانی، علاوه بر این مدیران باید ویژگی‌های شخصیتی مختلفی همچون مسئولیت‌پذیری را هم در خود تقویت کنند. همه موارد فوق در کنار شرایط خاصی چون همه‌گیری ویروس کووید 19، عملکرد مدیران را با چالش‌هایی مواجه کرده است. به همین خاطر تصمیم گرفتیم عمیق‌تر به بررسی شایستگی‌های رهبری به منظور درک بهتر مدیران موفق بپردازیم. ما حدود 7000 مدیر عامل موفق را در سرتاسر جهان بررسی کردیم تا بتوانیم نتایجی کارآمد از میزان تاثیرگذاری مدیران ارائه کنیم. اگر بخواهیم به صورت خلاصه به نتایج تحقیقات اشاراتی داشته باشیم، می‌توانیم موارد زیر را ذکر کنیم.

  • معمولا، مدیران‌عامل جدید باعث ایجاد تغییرات چشمگیر و پایداری در عملکرد سازمان می‌شوند.
  • میزان تاثیرگذاری مدیران‌عامل در حوزه‌های استراتژیکی متنوع است.
  • تاثیر مدیران‌عامل در شرکت‌های کوچک‌تر بیش از شرکت‌های بزرگ‌تر است. هرچه، شرکت و یا سازمانی بزرگ‌تر باشد این تاثیرگذاری کاهش می‌یابد.
  • گاها برخی اقدامات مدیر عامل‌ها با موفقیت در حوزه‌های دیگر همراه است.
  • احتمال موفقیت مدیر عامل‌های تازه کار بیش از مدیران‌عامل باتجربه است.
  • معمولا اغلب خصوصیات شخصیتی مدیران‌عامل از جمله تجربه کاری، جنسیت، سن و تحصیلات و غیره بر عملکرد معمول مدیران تاثیری ندارد.
  • شخصیت مدیران و رهبران تاثیر محدودی در موفقیت سازمان‌ها دارد.

آنالیز میزان تاثیرگذاری مدیر عامل‌ها در سازمان‌ها

معمولا، ورود یک مدیر عامل جدید نشانگر یک تغییر پایدار در سازمان است. بهترین مدیران‌عامل منجر به افزایش 9 درصدی ارزش سازمان در دوران تصدی خود می‌شوند. به عنوان مثال ساتیا نادلی (Satya Nadella)، مدیرعامل شرکت مایکروسافت (Microsoft) را در سال 2014 در نظر بگیرید. وی در مواجهه با کاهش سهام ویندوز در بازارهای جهانی، عامل ایجاد تغییراتی در سهام شرکت مایکروسافت شد. خانه هوشمندهایشان لیانک (Haishan Liang) نیز مثال دیگری برای این موضوع است. او به عنوان مدیرعامل تولیدکننده محصولات خانه‌های هوشمند پس از ورود به مشارکتی استراتژیک سهام شرکت خود را افزایش داد و در سال 2016 نام شرکت خود را به عنوان تنظیم کننده اکوسیستم دستگاه‌های خانگی تغییر داد. از  آن زمان به بعد لیانک در حوزه سرمایه‌گذاری به سودهای چندین برابری رسیده است.

گرچه، بعضی از مدیران‌عامل‌ در طی سال‌ها با تاثیرات منفی زیادی در عملکردهای کاری خود مواجه شده‌اند. اما مدیران‌عامل‌ در حوزه‌های مختلف تاثیرات منحصر به فردی داشته‌اند. اما این تاثیرات در حوزه‌های پویا و فعالی همچون فناوری اطلاعات، خدمات ارتباطی و اینترنتی، سرگرمی و دیجیتال معمولا با رشد و پیشرفت بیشتری همراه بوده است. در حالی که صنایع و سازمان‌هایی همچون املاک، تاسیسات، خدمات مالی و غیره پیشرفت و رشد منظم و پرسرعتی داشته‌اند. این امر نشانگر این واقعیت است که محیط‌هایی که رشد در آن‌ها سریع‌تر صورت می‌گیرد،  از انعطاف بیشتری برخوردار هستند و رهبران توانایی بیشتری برای تنظیم این سازمان‌ها دارند.

گرچه، طبقه‌بندی‌های  صنعتی ممکن است تاثیرگذاری مدیران‌عامل‌ را کاهش دهند، اما این طبقه‌بندی‌ها منجر به ایجاد تفاوت‌هایی در الگوهای تولیدی، ارزش و موقعیت‌های اولیه شرکت‌ها در صنایع مختلف می شوند. هنگام بررسی تاثیرگذاری مدیران‌عامل‌ بر صنایع مختلف به  این نتیجه می‌رسیم که رهبران و مدیران شرکت‌های مرتبط به حوزه‌های تکنولوژی و فناوری معمولا به موفقیت بسیاری می‌رسند و منجر به رشد سازمان و شرکتی که مدیریت آن را برعهده دارند هم نیز می‌شوند. گرچه، مدیران‌عامل‌  جدید در مقایسه با افرادی که مدیریت را به ارث برده‌اند، زمینه‌ساز رشد و توسعه بیشتر در سازمان‌ها می‌شوند. در ضمن، پس از  رشد و توسعه شرکت‌ها میزان تاثیرگذاری مدیران‌عامل‌ کاهش می‌یابد. در ضمن، مدیران‌عامل‌ تازه کار در شرایط بحرانی و چالش‌زا، همچون بحران کووید 19 که در حال حاضر سراسر دنیا را در برگرفته، بهتر عمل می‌کنند. طبق بررسی‌های انجام گرفته بر چالش اقتصادی سال 2008 که در ایالت متحده آمریکا رخ داده بود، حدودا 20% مدیران باتجربه جز مدیرانی بوده‌اند که از کار کناره‌گیری کرده بودند. اما مدیران باقی مانده، که معمولا مدیران تازه کار بوده اند، در این شرایط زمینه‌ساز به کاهش رکود اقتصادی در ایالت متحده آمریکا شده بودند. این موضوع نشانگر تاثیرگذاری مدیر عامل‌های جدید و تازه کار بر عملکرد سازمان‌ها و کشور در شرایط سخت و بحرانی است.

چه عواملی منجر به موفقیت مدیرعامل در سازمان می‌شوند؟

همانطور که متوجه شده اید، مدیران‌عامل‌ بر شرکت‌ها و سازمان‌ها تاثیرات پایداری (مثبت یا منفی) دارند. سوالی که ممکن است در اینجا برای شما رخ دهد این است که چگونه می‌توان به عنوان یک مدیر، نتایج مثبتی در عملکردهای سازمان ایجاد کرد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم به برخی از عوامل موفقیت مدیران‌عامل‌ اشاره کنیم:

  • مدیران موفق رویکردی بلندمدت برای استراتژی‌های شرکت و سازمان دارند. مدیران‌عاملی که معمولا در سازمان عملکرد عالی از خود ارائه می‌دهند، از تفکر استراتژیک برخوردار هستند. برنامه‌های استراتژیک بلندمدت منجر به افزایش انعطاف‌پذیری و سازگاری سازمان می‌شود، و معمولا نتیجه آن منجر به ایجاد وجهه‌ای مثبت از سازمان در حوزه‌های مختلف می‌‌گردد.
  • مدیران‌عاملی که رویکرد مثبتی از خود نشان داده‌اندو شایستگی‌های رهبری را در خود تقویت می‌کنند، معمولا در حوزه‌های مختلف غیرمالی همچون زیست محیطی، اجتماعی و غیره نیز عملکردی مثبت از خود ارائه کرده‌اند. این عامل منجر به بهبود عملکرد اجتماعی مدیران و در نتیجه افزایش ارزشمندی شرکت و یا سازمان تجاری هم می‌شود.

  • پس از بررسی جنبه‌های اجتماعی و زیست محیطی می‌توان به عملکرد مثبت مدیران متناسب با شرایط حکومتی حاضر اشاره کرد. مدیران‌عامل‌ سازمان‌ها متناسب با نقش منحصر به فردی که ارائه می‌کند. هم‌راستا با حکومت و در جهت بهبود شرایط اقتصادی کشور پیش می‌روند. این عامل باعث دستیابی به حمایت و پشتیبانی دولت از سازمان‌ها یا شرکت‌ها می‌شود.
  • مددیران‌عامل‌ موفق به تنوع در محیط کار توجه می‌کنند. آن‌ها خواهان این هستند که نیروهای کاری متنوع و ماهری را از نقاط مختلف دنیا به سمت سازمان خود جذب کنند و بدین طریق به پتانسیل‌های بیشتری در حوزه رقابتی و تجارتی از طریق شرکت یا سازمان خود دست یابند. آن‌ها از ارزش نیروهای کار ماهر، خلاق، و گردآوری تک تک آن‌ها در کنار یکدیگر آگاه هستند، و از این عامل بیشترین بهره‌ را می‌برند.

عوامل موفقیت در حوزه‌های خاص

در حالی که تعداد معدودی از عوامل و فاکتورها هم راستا با عملکرد مدیران‌عامل‌ پیش‌می‌روند، اما  اقدامات استراتژیک دیگر هم در زمینه‌های مختلف بر میزان موفقیت مدیران تاثیرگذار هستند. طبق بررسی‌های انجام گرفته به طور میانگین، 27٪ از مدیر عامل‌ها در پایان سال اول کاری خود به دلیل عوامل خارجی از فعالیت خود استعفا می‌دهند. طبق این بررسی‌ها، تغییراتی که در محیط خارجی شرکت رخ می‌دهند، می‌توانند منجر به تغییر عملکرد مدیران (به سمت منفی) شوند. مدیرانی که به این عوامل واکنشی ارائه نمی‌دهند و منتظر راه حل بیرونی می‌مانند، معمولا با شکست صد درصدی مواجه می‌شوند. در مقابل آن‌ها، مدیر عاملانی که سریعا موقعیت را تشخیص داده و متناسب با آن واکنش نشان می‌دهند، معمولا به نتایج بهتری دست پیدا کرده و احتمال موفقیت آن‌ها بیش از گروه اول است.

ویژگی‌های شخصی مدیر عاملان موفق

احتمالا شما تصوری کلیشه‌ای از مدیر عامل موفق در ذهن خود دارید. با این حال، فراموش نکنید، ویژگی‌های شخصیتی همچون جنسیت، سن، تجربه و سایر موارد تاثیر به سزایی در موفقیت یا عدم موفقیت مدیر عاملان ندارند. اما عواملی همچون مسیر استخدام، بر شخصیت مدیر عامل تاثیرگذار است و در نهایت منجر به افزایش موفقیت مدیر می‌گردد. بگذارید مقایسه‌ای انجام دهیم. به نظرتان فردی که از کودکی برای نقش مدیریتی در نظر گرفته می‌شود، در مسیر دستیابی به موفقیت تلاش بیشتری می‌کند، یا فردی که به واسطه کوشش و تلاش‌های بسیار به جایگاه مدیر عامل سازمانی دست یافته است؟

قطعا مورد دوم تلاش‌های بسیاری کرده است و در این مسیر شخصیت مدیریتی او ساخته شده است. به همین علت، بارها توصیه شده مدیریت سازمان‌ها و شرکت‌ها را به افرادی که از بیرون وارد سازمان می‌شوند، بسپارید. البته، بیش از این عوامل مواردی همچون انگیزه، تلاش، کوشش و غیره هم منجر به افزایش موفقیت مدیران‌عامل‌ می‌شوند. در ضمن، براساس تحقیقات به این نتیجه رسیده‌ایم که مدیر عامل‌ها از هر تیپ شخصیتی می‌توانند در حوزه کاری خود موفق باشند، و عواملی همچون برنامه‌ریزی‌های استراتژیک، تلاش و کوشش در حوزه بهبود و توسعه فردی و غیره منجر به تفاوت بین مدیران موفق و ناموفق می‌شوند.

اما در بررسی‌های انجام شده، مدیرانی که حس وظیفه‌شناسی قوی داشته‌اند، معمولا عملکرد بهتری از خود نشان داده‌اند. همانطور که می‌دانید برای افزایش حس وظیفه‌شناسی و بهبود آن به برنامه‌ریزی‌های هدفمندی در راستای بهبود شخصیت افراد نیاز است. و این ویژگی شخصیتی به سادگی در افراد ساخته نمی‌شود. عامل بعدی، آگاهی از فناوری و تکنولوژی‌های روز در حوزه کاری مدیریتی بوده است. هنگامی که یک مدیر از فناوری‌های روز در بهبود عملکرد سازمان خود استفاده می‌کند، احتمال موفقیت او در مقابل رقبایش افزایش چشمگیری پیدا می‌کند.

بیشتر بخوانید: مهارت‌های رهبری برای محیط کار در آینده

پیامدها و تاثیرات

هرچند هر مدیر از الگویی مخصوص خود برای افزایش شانس موفقیت خود و سازمان بهره می‌برد. اما طبق بررسی‌ها برخی الگوها و نتایج  می‌توانند شانس موفقیت مدیران را افزایش دهند، از جمله این عوامل می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  1. سعی کنید عملکرد میانگینی را نادیده بگیرید. اینکه مدیران اشتیاق به دستیابی به قدرت و هدف خود باشند، عامل مهمی است که همواره بین مدیران با عملکرد متوسط فاصله قابل توجهی ایجاد کرده است. مدیرانی که به سمت رشد و پیشرفت حرکت می‌کنند، معمولا از عواملی همچون خلاقیت، فناوری، انگیزه، کوشش، تلاش‌های گروهی و غیره به منظور دستیابی به اهدافشان استفاده می‌کنند. که این قابلیت فرصت‌های جدید و موفقیت‌های بیشتری را در اختیار مدیران موفق قرار می‌دهد.
  2. عامل بعدی، شناسایی حرکات کلیدی و پیشگیری از انجام آن‌ها است. موضوعی که بین مدیران موفق و متوسط تفاوت ایجاد می‌کند، این است که آن‌ها حرکات کلیدی که منجر به موفقیت خود و سازمانشان می‌شوند، را شناسایی کرده و برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کنند. در ضمن، آن‌ها حرکات کلیدی رقبایشان را نیز شناسایی کرده و سعی در خنثی کردن آن دارند.
  3.  از استراتژی و برنامه‌ای پویا و متناسب با شرایط استفاده می‌کنند. در شیوه مدیریت سنتی، معمولا رهبران هدفی را تعیین کرده و در راستای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. اما امروزه پیشبرد رویکردها و برنامه‌های سازمان طبق این برنامه معمولا منجر به شکست می‌شود، پس مدیران نیازمند آن هستند که حداقل یک قدم از رقبایشان جلوتر باشند و برنامه‌ها و رویکردهای سازمان را باتوجه به شرایط و به صورت سریع اتخاذ کنند.
  4. مدیران‌عامل موفق هدف اجتماعی مثبتی را در راستای اهداف خود بیان می‌کنند و برای رسیدن به آن کوشش و تلاش می‌کنند. مدیران موفق و مدیران باعملکرد می‌دانند، عموم مردم می‌توانند به افزایش موفقیت آن‌ها کمک کنند. به همین علت، از جامعه برای دستیابی به هدفشان کمک و یاری می‌گیرند.

نتیجه‌گیری

در آخر، به عنوان یک مدیر یا فردی که به مسائل مدیریتی علاقه‌مند است، از تکنیک‌ها و موارد ذکر شده فوق در بهبود عملکرد خود و سازمانتان بهره ببرید تا به نتایج فوق‌العاده چشمگیر و خیره‌کننده‌ای برسید.

منبع

 

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *