مدیران پروژه چگونه میتوانند خود را برای انقلاب صنعتی چهارم آماده کنند؟
در طول دهه گذشته، انسان و فناوری به گونهای با هم ارتباط برقرار کردهاند که این مسئله روزی یک مسئله عملی تخیلی پنداشته میشد. ظهور هوش مصنوعی تنها این ارتباط را شتاب دادهاست و فرصتهایی ارائه کرده که قبلا هرگز وجود نداشتند. جوزف آن، رئیس دانشگاه شمالشرق، در کتاب خود با عنوان Robot-proof، بیان میدارد که افزایش سریع در دسترسی به دادهها، تعاملات انسان و ربات و توسعههای فناوری پیشرفته، عصری جدید را آغاز کردهاست. عصری که کسبوکارها را مختل کرده، صنایع جدید و نوآورانه ایجاد میکند و بازار کار را تغییر میدهد.
تحول دیجیتال و مدیریتپروژه
عصر جدید، که چهارمین انقلاب صنعتی است (4IR)، تحولی دیجیتالی در میان صنایع ایجاد کردهاست. این تحول شامل حرفه مدیریت پروژه است. به منظور دستیابی به مزایای رقابتی، امروزه سازمانها باید از فناوری و دادهها برای توسعه استراتژی، اجرای پروژه و تحویل آن استفاده کنند.
تحول دیجیتال یک نظریه جدید نیست؛ این نظریه درباره شرکتهایی که سیستمهای قدیمی را اصلاح میکنند یا فرآیندها و رویههای را اصلاح میکنند و درعینحال، فرهنگ برنامهریزی-ساخت-اجرا را حفظ میکنند نیست. این نظریه درباره این است که مدیران پروژه نیاز به نوآوری را شناسایی کرده و از یک چارجوب برای مشاهده فرآیندهای عملیاتی و مدلهای تجاری به روشهایی پیشرونده استفاده میکنند. تجول دیجیتالی درباره همکاری فناوری و دادهها برای شناسایی و پیادهسازی روشهای استراتژیک تکنیکال و برتر و حداکثر ساختن رفاه بشر و پذیرش اصول سریع در تمامی جنبهها یک سازمان است. این تحول درباره نوآوری و فرصتها و رهبران درون سازمان است که بر ارائه ارزشها و تجارب مشتری برای سرویسها و محصولات ارائه شده تاکید دارد.
بنابراین، چگونه مدیر پروژه از تحول دیجیتال و به دنبال آن تحول در رهبری استقبال میکند؟ هیچگونه جعبهابزار استانداری برای پاسخ به سوالات مطرحشده در این زمینه موجود نیست. با در نظر گرفتن این مسئله، در این بخش، ۴ شایستگی کلیدی مطرح شدهاست که مهارتهای رهبری و رویکردهایی که مدیران پروژه میتوانند از آنها برای هدایت نوآوری صنعت از طریق تحول دیجیتال استفاده کنند بیان شدهاست.
4 روشی که مدیران پروژه میتوانند به وسیله آن از تحول دیجیتال استقبال کنند:
1. ارتقاء سرعت تغییرات
اول از همه، مدیران و رهبران باید فراتر از این طرز فکر حرکت کنند که تحول دیجیتال تنها درباره قدرت محاسباتی افزایشیافته است. ما از اولین انقلاب کامپیوتری گذر کردهایم و اکنون در میانه راه دومین انقلاب هستیم که در آن، ظرفیتهای فناوری، منابع داخلی و تجربه مشتریانمان در حال تغییر هستند.
با وجود تغییرات عمده ایجاد شده در تحول دیجیتال، جنبههای کلیدی رهبری در آن یکسان باقیماندهاند. رهبران باید بر اصول بنیادی برای پیمایش موفقیتآمیز در چهارمین انقلاب صنعتی تکیه کنند. مدیران پروژهای که خود را با شرایط جدید تطبیق دهند، نقش بزرگتری در شناسایی ارزشها، تسهیل خلاقیت و ایجاد تابآوری درحین خدمت به به عنوان عامل تغییر و تاثیر بر تیمهای چندرشتهای میان سازمانها خواهند داشت.
2- تکامل ظرفیت فکری
در دومین مورد، تحول دیجیتال نیازمند تکامل در مهارتهای رهبری خواهد بود. تحقیقات نشان میدهند که تا سال 2020، دو مورد از ده مهارت رهبری انعطافپذیری شناختی و هوش عاطفی خواهند بود. در این کتاب، آن بیان میدارد که گنجایش این دو ویژگی در فهرست اساسیترین مهارتها برای سال 2020 بر اهمتی که به زودی بر ظرفیتهای سناختی ما و ظرفیتهای رهبری تکاملیافته گذاشته میشود، تاکید دارد.
رهبرانی که قادر به اعمال محدودهای وسیعی از مهارتهای حرفهای از جمله هوش عاطفی و آگاهی فرهنگی هستند و در عین حال دارای مهارتهای فنی نظیر تفکر انتقادی و تجزیه و تحلیل هستند در خط مقدم تحول دیجیتال و انقلاب صنعتی چهارم خواهند بود.
3. استقبال از پویایی منابع
در سومین مورد، مدیران پروژه باید این ایده را بپذیرند که تیمهای پروژه اجرای استراتژی، دیگر تنها از منابع سنتی و قدیمی تشکیل نمیشوند. این تیمها ممکن است از استعدادهای موجود و جدید تشکیل شدهباشند، دارای عملکرد متقابل بوده و ممکن است از سیستمهای کامپیوتری و رباتی پیشرفته استفاده کنند. مدیران پروژه نیاز خواهند داشت تا تیمهایی متعادل از دانش بومی و تجربههای جدید ایجاد کنند. علاوه بر این، تاکید بر ذهنیت باز، هوش هیجانی و ظرفیتهای شناختی خواهد بود. این ویژگیها به منظور انتقال موثر منابع در دسترس به نیرویکار دیجیتالیشده، مورد توجه کارفرماها قرار خواهند گرفت.
4. اصلاح هوش عاطفی
درنهایت، انقلاب صنعتی چهارم نیاز خواهد داشت تا رهبران نوآوری و هرجومرج را با پایداری فرآیندهای سازمانی متعادل کنند. هر چه که سازمانهای بیشتر و بیشتری از پیشرفتهای روباتیک و هوش مصنوعی استقبال کنند، رهبری نیز از افراد فاصله گرفته و بیشتر درباره فرآیندهای مشارکتی خواهد بود. این پویایی جدید اغلب به نقشهای مدیریت پروژه و رهبری برای همپوشانی بر دانش اشتراکی برای کاهش سیاستهای سازمانی نیازمند خواهد بود. اهمیت روابط و هوش عاطفی همچنان برای مدیران پروژه ضروری خواهد بود چراکه تعامل، انگیزه و اشتیاق کلی ما در سازمانها تسهیل خواهد شد.
پاسخها