5 ویژگی کسبوکارهای خانوادگی بادوام
کلید موفقیت کسبوکارهای خانوادگی بادوام، مدیریت حرفهای، متعهد نگهداشتن اعضای خانواده و توانایی در ادامه دادن به عنوان مالک است.
با اینکه غالبا کسبوکارهای خانوادگی مدل نادیده گرفته شده مالکیت هستند، اما میتوان آنها را به وفور در اطراف مشاهده کرد. کافی است نگاهی به فروشگاههای کوچک و بزرگ موجود در محل زندگی خود داشته باشید، در نگاهی کلی میتوان شرکتهای بزرگی همچون بیامو (BMW)، سامسونگ (Samsung) و والمارت (Walmart) را هم در این لیست قرار داد. طبق بررسیهای انجام گرفته یک سوم شرکتهای (S&P 500) (Standard and Poor’s 500 شرکتهای که دارای 500 سهام برتر در بازار بورس سهام نیویورک هستند. ) و 250 شرکت بزرگ در فرانسه و آلمان به عنوان کسبوکارهای خانوادگی شناخته شدهاند. این به این معنی است که خانواده سهم قابل توجهی در کسبوکار دارد و میتواند در تصمیمگیریهای مهم و انتخاب رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل نقش داشته باشد.
کسبوکارهای خانوادگی با گسترش و عبور از مرحله آغازین کارآفرینی با چالشهای عملکردی و حاکمیتی منحصر به فردی روبهرو میشوند. برای مثال، ممکن است در نسلهای بعدی، افرادی برای اداره کسبوکار پافشاری کنند که مناسب این کار نباشند و از آنجایی که تعداد سهامداران (که از اعضای خانواده هستند) به طور تصاعدی نسل به نسل افزایش مییابد و تعداد کمی از آنها در واقع در این کسبوکار، کار میکنند، در این مواقع نمیتوان تعهد برای ادامهدادن در مقام مالک کسبوکار را امری بدیهی دانست. این در حالی است، که کمتر از 30 درصد کسبوکارهای خانوادگی توانایی رسیدن به نسلهای دوم و سوم را دارند. طبق تحقیقات اخیر مک کینزی، کسبوکارهای خانوادگی بادوام در طول زمان تلاش میکنند تا در مقایسه با همتایان شرکتی خود عملکرد خوبی داشته باشند. عملکرد آنها حاکی از آن است که آنها نه تنها برای کسبوکارهای خانوادگی در سراسر جهان، در اندازهها و مراحل مختلف توسعه، بلکه برای شرکتهایی با مدلهای دیگر مالکیت نیز میتوانند یک نمونه موفق باشند.
برای اینکه شرکتها و کسبوکارهای خانوادگی بتوانند به صورت همزمان هم در حوزه کسبوکار و هم خانواده به رشد برسند، باید با دو چالش دستیابی به عملکرد تجاری قوی و متعهد نگه داشتن اعضای خانواده نسبت به موضوع حاکمیت روبهرو شد.
5 ویژگی و بعد مهم برای خلق کسبوکارهای خانوادگی بادوام، شامل: 1. هماهنگی روابط در خانواده و درک نحوه تعاملات و ارتباطات خانواده با تجارت و کسبوکار خانوادگی، 2. ایجاد ساختار مالکیتی که سرمایه کافی برای رشد را فراهم میکند و در عین حال به خانواده اجازه میدهد تا بخشهای کلیدی کسبوکار را کنترل کند، 3. حاکمیت قوی شرکت و سهام کسبوکار پویا، 4. مدیریت حرفهای سرمایۀ خانواده، و 5. بنیادهای خیریه برای ترویج ارزشهای خانواده در طول نسلها است. این موارد باید در کنار یکدیگر به صورت همزمان کنترل شوند، تا اینگونه بتوان به نتیجه مدنظر دست یافت.
5 ویژگی لازم برای کسبوکارهای خانوادگی بادوام
برای اینکه کسبوکارهای خانوادگی به موفقیتهای متوالی برسند، نیازمند فعالیت خوب و همزمان 5 عامل زیر هستند:
1. خانواده
گاهاً کسبوکارهای خانوادگی درگیریهای خانوادگی همچون نزاع در مورد مسائل مالی، خویشاوندسالاری تا مدیریت ضعیف و درگیری بر سر جانشینی و غیره دچار ضعف و شکست میشوند. به همین منظور، ضروری است نقشهایی برای هر یک اعضای خانواده به عنوان سهامدار، عضو هیئت مدیره، مدیر و رهبر اصلی در نظر گرفت، زیرا اینگونه میتوان از ایجاد مشکلات زیاد جلوگیری کرد.
کسبوکارهای خانوادگی بادوام که تا نسلهای زیادی ادامه داشتند، اخلاق حاکمیت در آنها با حس هدفمندی نفوذ داشته است. طی دههها، آنها توافقنامههای شفاهی و کتبی ایجاد میکنند که شامل موضوعاتی مانند: ترکیب و انتخاب هیئتمدیره شرکت، تصمیمات کلیدی هیئتمدیره که نیاز به اجماع یا اکثریت واجد شرایط دارد، انتصاب مدیرعامل، شرایطی که اعضای خانواده میتوانند ( و نمیتواند) در کسبوکار کار کنند، و برخی از مرزها برای استراتژی شرکتی و مالی است.
به عنوان مثال، یک شورای خانواده که نماینده شاخهها و نسلهای مختلف خانواده است، ممکن است مسئول یک مجمع خانوادۀ بزرگتر باشد که برای ایجاد اجماع در مورد مسائل اصلی استفاده میشود.
اعضای خانواده که برای درازمدت در کسبوکار هستند، معمولاً یک رویکرد شایسته سالارانه برای مدیریت دارند. با این حال، هیچ قانون واحدی برای همه وجود ندارد – سیاستها تا حدی به اندازه خانواده، ارزشهای آن، تحصیلات اعضای آن و به صنایعی بستگی دارد که کسبوکار در آن رقابت میکند.
به عنوان مثال، گروه ROI که یک گروه سرمایهگذاری مستقر در استرالیا است. اکنون چهار نسل از خانواده اوونز (Owens) را در بر میگیرد، این گروه اعضای خانواده را تشویق میکند تا ابتدا در خارج از ROI کار کنند و قبل از جستجوی موقعیتهای مدیریت ارشد در ROI، تجربه مرتبط را کسب کنند. هر انتصابی برای آنها باید هم توسط هیئتمدیره مالکان که نماینده خانواده است و هم شورای مشورتی که گروهی از مشاوران کسبوکار مستقل بوده که راهنماییهای استراتژیک را برای هیئت مدیره ارائه میکنند، تأیید شود.
با رشد خانوادهها و قسمت شدن مالکیت، نهادهای خانواده با پرورش ارزشهای خانوادگی و دادن حس غرور به نسلهای جدید در مشارکت شرکت در جامعه، نقش مهمی در معنادار ساختن مالکیت مستمر بازی میکنند.
دفاتر خانواده که برخی از آنها کمتر از تعداد انگشت شماری از افراد حرفهای را استخدام میکنند، برخی دیگر تا 40 نفر اغلب از طریق سازمانهای خیریه بزرگ مرتبط با خانواده، میتوانند اعضای خانواده را که میخواهند به دنبال علایق مشترکی مانند مددکاری اجتماعی باشند، گرد هم آورند. این دفتر ممکن است به سازماندهی گردهماییهای منظم کمک کند که به خانوادههای پرجمعیت فرصتی برای ارتباط بیشتر، آموزش به اعضای جوان برای اینکه چگونه سهامداران آگاه و سازندهای باشند و رای دادن به طور رسمی یا غیر رسمی در مورد موضوعات مهم کمک کند. همچنین میتواند با ارائه خدمات سرمایهگذاری، مالیات و حتی خدمات نگهبانی به اعضای خود، خانواده را راضی نگه دارد.
2. حاکمیت
حفظ کنترل یا نفوذ خانواده در حین افزایش سرمایه تازه برای کسبوکار و تامین نیازهای نقدی خانواده معادلهای است که باید به آن پرداخته شود، زیرا منبع اصلی تضاد بالقوه است، به ویژه در انتقال جانشینی از نسلی به نسل دیگر. کسبوکارهای خانوادگی بادوام مسائل مالکیت را تنظیم میکنند – به عنوان مثال، چگونه سهام را میتوان (و نمیتوان) در داخل و خارج از خانواده خرید و فروش کرد – از طریق توافقنامههای سهامداران با طراحی دقیق که معمولاً بین 15 تا 20 سال طول میکشد.
بسیاری از این کسبوکارهای خانوادگی، شرکتهای هلدینگ خصوصی با شرکتهای تابعه مستقل هستند که ممکن است مالکیت عمومی داشته باشند، اگرچه به طور کلی، شرکت هلدینگ خانوادگی به طور کامل موارد مهمتر را کنترل میکند. با خصوصی نگه داشتن هلدینگ، خانواده از تضاد منافع با سرمایهگذاران نهادی متنوعتر جلوگیری میکند که به دنبال بازده بالاتر در کوتاه مدت هستند. هدف سیاستهای مالی اغلب کنترل خانواده است. بسیاری از کسبوکارهای خانوادگی سود سهام نسبتاً کمی میپردازند زیرا سرمایهگذاری مجدد سود، راه بهتری بدون کاهش مالکیت با انتشار سهام جدید یا فرض بدهیهای بزرگ است.
در واقع، برخی از خانوادهها تصمیم میگیرند که سرمایهگذاران خارجی نداشته باشند و با سرمایهگذاری مجدد بیشتر سود، رشد داشته باشند که مستلزم سودآوری خوب و سود سهام نسبتاً کم است. برخی دیگر تصمیم میگیرند که سهام خصوصی را به عنوان راهی برای تزریق سرمایه و معرفی فرهنگ حاکمیت شرکتی مؤثرتر داشته باشند. برای مثال، در سال 2000، کولبرگ کراویس رابرتز (Kohlberg Kravis Roberts)، سرمایهگذار سهام خصوصی، به زومتوبل (Zumtobel)، رهبر بازار اروپایی مستقر در اتریش برای نورپردازی حرفهای، یک سرمایه تزریق کرد (KKR در سال 2006 خارج شد). چنین معاملاتی میتوانند ارزش افزوده داشته باشند، اما جنبه منفی آن این است که کنترل خانواده را کمرنگ میکند. دیگران مسیر عرضه اولیه سهام را انتخاب میکنند و بخشی از سهام را شناور میکنند. این عرضه همچنین میتواند راهی برای تامین نقدینگی با قیمت بازار منصفانه برای اعضای خانوادهای باشد که میخواهند به عنوان سهامدار خارج شوند.
3. حاکمیت و سهام کسبوکار
از طریق خلق خطمشیها، قوانین و دستورالعملهای روشن و صریح میتوان استراتژیهای بلندمدتی برای شرکتهای خانوادگی ایجاد کرد. دو عامل مهم موفقیت شامل اعضای هیئت مدیره قدرتمند و چشماندازهای بلندمدت سهامها هستند. در ادامه به این دو عامل بیشتر میپردازیم:
اعضای هیئت مدیره قدرتمند
کسبوکارهای بزرگ و بادوام خانوادگی از حاکمیت قوی و قدرتمندی برخوردار هستند. اعضای این خانوادهها از مشکل اصلی عامل (principal–agent) با مشارکت فعال در کار هیئتمدیره شرکت جلوگیری میکنند. آنها عملکرد را با جدیت زیر نظر دارند و از دانش عمیق صنعت استفاده میکنند را که در طول تاریخ طولانی به دست آمده است.
بر اساس تجزیه و تحلیل S&P 500.1، به طور متوسط 39 درصد از اعضای هیئتمدیره کسبوکارهای خانوادگی مدیران داخلی هستند (از جمله 20 درصد متعلق به خانواده)، در مقایسه با 23 درصد در شرکتهای غیرخانوادگی. مدیرعامل یک کسبوکار خانوادگی میگوید: «خانواده یک دارایی واقعی برای تیم مدیریت است، زیرا آنها دههها در این صنعت بودهاند. با این حال، آنها مالکیت و مدیریت را به شیوهای خوب از هم جدا می کنند».
تکمیل دانش خانواده حتی زمانی که یک خانواده تمام سهام یک شرکت را در اختیار دارد با دیدگاههای استراتژیک تازۀ افراد خارجی واجد شرایط بسیار مهم است. هیئت مدیره آن به احتمال زیاد شامل بخش قابل توجهی از مدیران خارجی خواهد بود. یک خانواده قانونی دارد که نیمی از صندلیهای هیئت مدیرۀ آن باید توسط مدیران عامل خارجی اشغال شود که کسبوکارهایی را حداقل سه برابر بزرگتر از خانواده اداره میکنند.
فرایند انتخاب نامزدهای هیئت مدیره – افراد داخلی و خارجی – از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است. برخی از هیئتمدیرهها اعضای جدید را انتخاب میکنند و سپس از کمیته داخلی خانواده و مجمع سهامداران تایید رسمی را درخواست میکنند. مکانیسمهای رسمی متفاوت است. آنچه که بیش از همه اهمیت دارد این است که خانواده اهمیت یک هیئتمدیره قوی را درک کند که باید عمیقاً در امور اجرایی ارشد، شرکت داشته باشد و سهام را به طور فعال مدیریت کند. بسیاری از آنها جلساتی دارند که چندین روز طول میکشد تا درباره استراتژی شرکت به تفصیل بحث کنند
کسبوکارهای خانوادگی، مانند همتایان غیر خانوادگی خود، با چالش جذب و حفظ استعدادهای جهانی در هیئتمدیره و پستهای اجرایی کلیدی مواجه هستند. از این نظر، آنها یک نقص دارند زیرا ممکن است مدیران غیرخانوادگی از این بیم داشته باشند که اعضای خانواده تصمیمات مهمی را غیررسمی میگیرند و سقف شیشهای فرصتهای شغلی افراد خارجی را محدود میکند. با این حال، کسبوکارهای خانوادگی اغلب بر مراقبت و وفاداری تأکید میکنند، که برخی از افراد با استعداد ممکن است آن را ارزشهایی بالاتر و فراتر از آنچه شرکتهای غیرخانوادگی ارائه میکنند، ببینند.
چشمانداز بلندمدت برای سهام
شرکتهای خانوادگی موفق معمولاً به دنبال رشد و عملکرد پایدار درازمدت هستند تا از به خطر انداختن سرمایه خانواده و از دست دادن کنترل کسبوکار جلوگیری کنند. این رویکرد تمایل دارد آنها را در برابر وسوسهای که اخیراً بسیاری از شرکتها را به زانو درآورده است، محافظت کند تا حداکثر عملکرد کوتاه مدت را به قیمت سلامت بلندمدت شرکت دنبال کنند. افق برنامهریزی بلندمدت و ریسکپذیری متوسطتر به نفع دارندگان بدهی نیز است، بنابراین کسبوکارهای خانوادگی نه تنها سطوح پایینتری از اهرم مالی بلکه هزینه بدهی کمتری نسبت به شرکتهای همتای خود دارند.
چشماندازهای بلندمدت
کسبوکارهای خانوادگی خواهان دستیابی به قدرت پرداخت مالی و بدهی کمتر نسبت به رقبای خود هستند. به کار بردن چشماندازهای بلندمدت برای مسائل مالی مشاغل خانوادگی را منجر به رونق کمتر در دوران بحرانی و شرایط خاص میکند. اما در این دوران شانس حیات این کسبوکارها نسبت به رقبا نیز افزایش مییابد. در دوران بحرانی، کسبوکارهای خانوادگی که چشماندازهای بلندمدت برای کسبوکار خود لحاظ کردهاند، بهتر از این شرایط عبور میکنند.
باگذشت زمان دوباره میتوان به دوران رشد و پیشرفت بازگشت!
معمولا، مشاغل خانوادگی احتیاط زیادی را در معاملات خود لحاظ میکنند. این در حالی است، که کسبوکارهایی که پایه و اساس آنها خانواده نیست، معاملات خود را با ریسک بالا انجام میدهند. گرچه، معاملات تجاری حتی با در نظر داشتن احتیاط تاحدی ریسک دارند. صاحبان کسبوکارهای خانوادگی، معمولا بخش زیادی از ثروت خود را با تجارت همراه میکنند. آنها معمولا با چالشهایی برای جلوگیری از ریسکهای زیاد و بزرگ همراه هستند. به عنوان مثال، ممکن است ریسک بالا در معاملات تجاری باعث از دست دادن سرمایه خانواده و یا ورشکستی کسبوکار شود. به همین خاطر، میتوان از طریق مدیریت صحیح ریسکهای معاملاتی آنها را به نتایج بهتری رساند.
به همین خاطر است که مشاغل خانوادگی که از مدیریت بهتری در معاملات تجاری و سهامهای خود برخوردارند، به موفقیت و ماندگاری بیشتری هم میرسند. در کسبوکارهای خانوادگی ترکیبی نقدینگی در جریان ثبات بیشتری دارد و بازده ریسکهای معاملاتی نیز بیشتر است. به همین خاطر پیشنهاد میشود، کسبوکارهای خانوادگی تمرکز خود را به جای یک محصول یا خدمت بر چند محصول و خدمت بگذارند. اینگونه، به تدریج میتوان به رشد و موفقیت بیشتر در بخشهای مختلف یک کسبوکارهای خانوادگی در درازمدت رسید.
4. مدیریت ثروت
فراتر از داراییهای اصلی، خانواده ها به قابلیتهای قوی برای مدیریت ثروت خود نیاز دارند که معمولاً در داراییهای نقدی، داراییهای نیمه نقد (مانند سرمایهگذاری در صندوقهای تامینی یا صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی) و سهام در شرکتهای دیگر نگهداری میشود. مدیریت موفق ثروت با تنوع بخشیدن به ریسک و ارائه منبع پول نقد به خانواده در ارتباط با رویدادهای نقدینگی به حفظ هماهنگی کمک میکند.
موفقیت موضوع مطمئنی نیست. بسیاری از خانوادههای ثروتمند در سراسر جهان در بحران مالی پول زیادی از دست دادند – ضررهایی که بر اساس جغرافیا متفاوت است اما به طور متوسط بین 30 تا 60 درصد از سه ماهه دوم 2008 تا سه ماهه اول 2009 بوده است. یک سرمایهگذار خانوادگی اروپایی در بازار پول و املاک و مستغلات کمتر از 5 درصد از دست دادند. از سوی دیگر، یک سرمایهگذار خانوادگی در همان کشور، با 80 درصد داراییهای خود در توسعه مستغلات و صندوقهای تامینی، با ارزیابی درصدی 50 تا 70، 30 تا 50 درصد از ارزش این طبقات دارایی را در اوج بحران از دست داد.
این نتایج متفاوت اهمیت یک سازمان حرفهای با مدیریت ریسک قوی، ادغام شده و دقیق برای نظارت بر ثروت کسبوکارهای خانوادگی را برجسته میکند. برای ثروتهای بزرگ، بهترین راهحل یک دفتر مدیریت دارایی است که به یک خانواده خدمات میدهد – خواه یک نهاد جداگانه یا بخشی از یک دفتر خانوادگی است که طیف وسیعی از خدمات خانوادگی را ارائه میدهد. یک دفتر مدیریت دارایی که به گروهی از خانوادههای غیرمرتبط خدمات میدهد، زمانی گزینهای است که افراد مقیاسی برای توجیه هزینههای یک دفتر تک خانواده ندارند.
کار ما با دفاتر مدیریت ثروت خانواده به ما کمک کرده تا پنج عامل کلیدی را که شانس موفقیت را افزایش میدهند شناسایی کنیم: تخصص بالا، به همراه عملیات و فرآیندهای نهادینه شده، معیارهای دقیق سرمایهگذاری و واگذاری؛ مدیریت دقیق عملکرد؛ فرهنگ مدیریت ریسک قوی، با اندازه گیری ریسک کل ؛ و مدیریت استعداد متفکرانه
5. بنیادها
خیریه یک عنصر مهم در متعهد نگه داشتن خانوادهها به کسبوکار است زیرا باعث ایجاد مشاغل معنادار برای اعضای خانواده میشود که در آن کار نمی کنند و ارزشهای خانواده را در طول نسلها ترویج میکند. به اشتراکگذاشتن ثروت در یک مسئولیت اجتماعی نیز باعث ایجاد حسن نیت نسبت به کسبوکار میشود. بنیادهایی که توسط خانوادههای کارآفرین راهاندازی میشوند، سهم عظیمی از کمکهای بشردوستانه در سراسر جهان را نشان میدهند. در ایالات متحده آمریکا آنها شامل 13 خیریه از مهمترین فعالان این حوزه از کل 20 خیریه فعال مهم هستند، از جمله بنیاد خیریه میتوان به بیل (Bill) و ملیندا گیس (Melinda Gates) در ایالات متحده آمریکا اشاره کرد.
پول به تنهایی تأثیر اجتماعی بالایی را تضمین نمیکند. علاوه بر مسائل مالی و عملیاتی که هر فعالیت خیریه با آن مواجه است، خانوادهها باید با چالش حیاتی پرورش اجماع در جهت فعالیتهای بشردوستانه خود از نسلی به نسل دیگر نیز مواجه شوند. برخی از بنیادهای خانواده با ایجاد یک بودجه مخارج اختیاری که به اعضای خانواده اجازه میدهد تا پروژههایی را که به آنها علاقهمند هستند، تأمین مالی کنند، با این موضوع مقابله کردهاند. دیگران به آنها فرصتی میدهند تا در هیئت مدیره یا کارکنان بنیاد خدمت کنند یا مستقیماً در پروژههای بشردوستانه از طریق بازدید در محل و طرحهای داوطلبانه شرکت کنند. این رویکرد به ویژه روشی قدرتمند برای تعامل زودهنگام با نسل بعدی است.
بنیادهای خانواده همچنین با انتخابهای سازمانی و عملیاتی در مورد بهترین نحوه استفاده از سرمایه خود روبهرو هستند. برخی به این نتیجه رسیدهاند که در محیط پیچیده امروزی، مشارکت – برای مثال، با سازمانهای غیرانتفاعی یا سازمانهای غیردولتی – میتواند اهداف اجتماعی خانواده را ارتقا دهد. این مبانی بر تجربه و حضور محلی سازمانهای دیگر، بهویژه هنگام اجرای پروژهها در جغرافیای ناآشنا، بنا شده است.
برای اطمینان از عملکرد بالا و بهبود مستمر، بنیادهای خانواده باید اشتیاق را با حرفهای بودن و ارزیابی دقیق تأثیر آنها ترکیب کنند. علیرغم مشکلات ارزیابی آن، این امر برای پیشرفت و تخصیص مؤثر منابع حیاتی است. در تجربه ما، بنیادهای خانواده باید تلاشهای نظارتی و ارزیابی خود را حول یادگیری و تصمیمگیری بهتر متمرکز کنند. آنها در این فرایند باید با طرز فکر یک سرمایهگذار برخورد کنند و با به حداقل رساندن هزینههای عملیاتی و سرمایهگذاری محتاطانه در استراتژی، برنامهریزی، و ارزیابی و همچنین در استخدام کارکنان بسیار ماهر کار را پیش ببرند.
نتیجهگیری
امیدواریم از مطالب فوق به منظور مدیریت بهتر کسبوکارهای خانوادگی بهره ببرید. 5 ویژگی ذکر شده برای دستیابی به موفقیت طولانیمدت و پایدار مشاغل خانوادگی کمک کننده هستند. در ضمن، شما میتوانید از طریق به کاربردن این ویژگیها چالشهای موجود در کسبوکار خانوادگی را در شرایط بحرانی رفع کرده و از این شرایط برای گسترش کسبوکار خانوادگی خود استفاده کنید.
برای مطالعه مقالات بیشتر به وبلاگ تکاپو مراجعه کنید.
پاسخها