مهمترین صلاحیتهای رهبری ، از منظر رهبران جهان
چه عواملی رهبران تاثیرگذار را از باقی رهبران متمایز میکند؟ در این پژوهش تمرکز اصلی بر پاسخ به این سوال است.
در دور اول پژوهش که بین 195 رهبر در 15 کشور و بیش از 30 سازمان جهانی بود، از شرکتکنندگان خواسته شد 15 عامل مهم درباره صلاحیتهای رهبری را از میان 74 عامل کلی انتخاب کنند.
افراد برتر در پنج رده مهم گروه بندی شدند، تا پیشنهادهای خود را در مورد اولویتها و برنامههای توسعه رهبری مطرح کنند. اگرچه شاید برخی از این طبقهبندیها شما را متعجب نخواهند کرد اما دستیابی به همه آنها کار سختی است، چون بهبود و دستیابی کامل به برخی از آنها، مستلزم عمل کردن بر خلاف طبیعت خود است.
1- رفتار قاطع داشته باشید و احساس امنیت ایجاد کنید
این موضوع دو تا از سه ویژگی برتر و برجسته صلاحیتهای رهبری را با هم ترکیب میکند:”استانداردهای اخلاقی و معنوی” (67٪ آن را به عنوان یکی از مهمترین عوامل انتخاب کردهاند) و “گفتگو درباره توقعات واضح” (56٪).
این دو در کنار هم، از ملزومات ایجاد یک محیط امن و قابل اعتماد است. یک رهبر با معیارهای اخلاقی بالا، نسبت به ایجاد عدالت حساس است و سعی میکند این اطمینان را به وجود آورد که هم او و هم کارمندانش به قوانین این بازی احترام بگذارند.
به همین منظور، هنگامی که رهبران انتظارات خود را به وضوح اعلام میکنند، از پیش داوریها جلوگیری میشود و همه کارکنان و رهبران سعی میکنند حرفهای یکدیگر را بهتر درک کنند. در یک محیط امن شغلی، کارمندان آرامش دارند و از توانایی ذهنی خود برای مشارکت اجتماعی، نوآوری و خلاقیت بهره میبرند.
علم اعصابشناختی نیز این نکته را تایید کردهاست که هنگامی که amygdala در مغز، تهدیدی را برای ایمنی ما حس میکند، شریانهای خونی سخت و نازک میشوند تا بتوانند افزایش جریان خون به اندامهای خود را در مقابل خطرات، پاسخگو باشند. در این حالت، ما دسترسی به سیستم تعامل اجتماعی در سیستم لنفاوی مغز و عملکرد اجرایی در قشر جلوی مغز را از دست میدهیم و این مساله باعث از بین رفتن خلاقیت و انگیزه در ما میشود.
از دیدگاه علوم اعصاب شناختی، اطمینان از اینکه دیگران احساس امنیت میکنند، باید کار شماره یک رهبران باشد. اما چگونه؟
تمامی گفتههایمان درباره شایستگی و لیاقت رهبران درباره رفتارهایی است که رهبران باید متناسب با ارزشهای خود در محل کار نشان دهند. اگر خود را در شرایطی یافتید که تصمیمات شما با اصول اخلاقی و ارزشهایتان مغایرت دارد یا عملکردی را انجام میدهید که شما را در شرایط ناراحت کننده قرارمیدهد، ضروری است دوباره نگاهی بر ارزشها و اصول اساسی خود بیندازید.
یکی از تمرینهای ساده این است که به آنها بگویم: “سریعا و عمیقا به جلو پیش روید” برای لحظاتی به این موضوع فکر کنید که دوست دارید مردم در مراسم خاکسپاری شما چه چیزی بگویند؟در مورد پاسخهایی که به ذهنتان رسید، آیا این موارد همان چیزهایی است که میخواهید بشنوید؟ در واقع، این تمرین به شما درک روشنی از هرآنچه برایتان مهم است، میدهد، و به شما کمک میکند هر روز را براساس اصول خود زندگی کنید و تصمیم بگیرید.
برای آن که بتوانید به افزایش احساس امنیت کارکنان خود کمک کنید، سعی کنید در روابط خود احساس امنیت را در مردم ایجاد کنید. یکی از راههای موثر تحقق این امر، تأیید و خنثی سازی نتایج یا عواقب ترسناک از ابتدا است. این کار را “پاک کردن اتمسفر و فضا” میشود نامید.
بگذارید با مثالی این وضعیت را بیشتر شرح دهیم، ممکن است یکی از کارکنان شما نتواند پروژه معینی را در زمان تعیین شده برساند، شما به عنوان یک رهبر با گفتن جمله “من تمایلی به سرزنش و مذمت شما ندارم، فقط میخواهم بدانم چه اتفاقی رخ داده است. ” میتوانید حس امنیت را به او منتقل کنید.
2- دیگران را به خودسازماندهی ترغیب کنید
اینکه به کارکنان خود فضا و زمانی برای سازماندهی و ارتقا بدهید، جز مهمترین عوامل شایستگی و صلاحیتهای رهبری است. هیچ رهبری به تنهایی نمیتواند تمام وظایف و مسئولیتهای سازمان را برعهده بگیرد. بنابراین، اینکه بتواند قدرت را در سازمان تقسیم کند و به تصمیمات کارکنان خود اعتماد کند، امری حیاتی و مهم است.
تحقیقات بارها نشان داده که تیمهای توانمند و قدرتمند، سازندهتر و فعالتر هستند، خدمات بهتری را در اختیار مشتریان خود قرار میدهند، و رضایت شغلی کارکنان بیشتر است و به همان نسبت تعهد بالاتری نسبت به تیم و سازمان خود دارند.
با این حال بسیاری از رهبران تلاش میکنند، کارمندان خود را سازماندهی کنند و در مقابل واگذاری تصمیمگیری به کارمندان خود مقاومت میکنند، زیرا معتقدند که قدرت یک بازی صرف است. آنها تمایلی ندارند به دیگران اجازه اشتباه دهند و از ترس مواجه شدن با پیامدهای منفی از تصمیمات زیردستان خود میترسند.
برای غلبه بر ترس ناشی از ترک قدرت، باید سعی کنیم آگاهی خودمان را از تنشهای جسمی که در مواجهه با موقعیتهای چالشبرانگیز برای ما ایجاد میشود، افزایش دهیم. خبر خوب این است که همه ما قادریم بدن خود را آموزش دهیم تا هنگام استرس زیاد، آرامش را به جای دفاع از خود، تجربه کنیم.
باید همواره سعی کنیم وضعیت فعلی را از گذشته جدا کنیم و به جای اینکه همواره سعی در کنترل خود داشته باشیم، بهتر است نتیجهای که از آن هراس داریم را با دیگران به اشتراک بگذاریم و به یاد داشته باشیم دادن قدرت به دیگران، راهی برای افزایش نفوذ ماست که در نهایت با گذشت زمان قدرت را نیز ایجاد میکند.
3- حس ارتباط و تعلق را پرورش دهید
رهبرانی که “با کارکنان خود روابط دوستانه و سالمی دارند” و “احساس موفقیت و ناکامی را همزمان در کنار هم ایجاد میکنند” پایه محکمی برای ایجاد روابط قوی به وجود میآورند.
ما انسانها، یک گونه اجتماعی هستیم، که تمایل به ایجاد احساس تعلق داریم. از منظر تکاملی، دلبستگی مهم است زیرا شانس زنده ماندن ما را در جهانی مملو از شکارچیان افزایش میدهد. تحقیقات نشان دادهاند، که احساس تعلق و برقراری ارتباط میتواند بر بهرهوری و افزایش حال خوب ما انسانها تاثیرگذار باشد. به عنوان مثال، دانشمندان دریافتهاند که احساسات در محیط کار مسری است: کارمندان فقط با مشاهده تعاملات ناخوشایند در بین همکاران احساس ناخوشایندی را تجربه میکنند.
از دیدگاه علوم اعصابشناختی، ایجاد ارتباط موثر دومین کار مهم یک رهبر شایسته است. هنگامی که ما احساس امنیت کردیم، علاوه بر آن باید حس توجه کردن را هم دریافت کنیم تا بتوانیم از پتانسیل کامل قشر جلویی پیشانی با عملکرد بالا استفاده کنیم.صلاحیتهای رهبری
چند روش ساده برای ارتقاء تعلق خاطر در بین کارمندان وجود دارد: مثلا به آنها لبخند بزنید؛ آنها را با نام کوچک صدا کنید و علایق و نام خانوادگی آنها را به خاطر بسپارید هنگام صحبت با آنها توجه داشته باشید، با لحنی صحبت کنید که نشانگر محافظت و توجه شما نسبت به آنها است. استفاده از آهنگ، شعار، نماد، سرود و یا آیینی که مخصوص گروه شما است، میتواند این حس تعلق را تقویت کند.
4- از ایدههای جدید استقبال و یادگیری سازمانی را تقویت کنید
“گشودگی برای تغییر عقاید” ، “گشودهبودن در برابر ایدهها و رویکردهای جدید” و “ایجاد امنیت برای آزمون و خطا” چه چیزهای مشترکی با هم دارند؟ اگر یک رهبر این نقاط قوت را داشتهباشد، کارکنان به افزایش یادگیری ترغیب میشوند. و اگر کارمندی پس از مدتی این کار را کنار بگذارند، از سازمان حذف خواهدشد، زیرا نمیتوانند هم راستا با همکاران خود پیش برود.
اعتراف به اشتباهاتمان، کار آسانی نیست. تأثیرات منفی استرس بر عملکرد مغز اثرگذار است، وضعیتی که مانع یادگیری میشود. محققان دریافتهاند، که کاهش جریان خون در مغز ما در شرایط خطر، بینایی محیطی ما را کاهش میدهد، بنابراین نمیتوانیم به راحتی با خطر فورا مقابله کنیم.
به عنوان مثال، محققان کاهش قابل توجهی در قدرت بینایی محیطی ورزشکاران قبل از مسابقات مشاهده کردهاند. این در حالی است که دید تونلی به ورزشکاران برای تمرکز بیشتر کمک میکنند، اما بقیه اشخاص را به سمت ایدهها و رویکردهای جدید سوق میدهد.
این مساله در مورد ما هم همینگونه است و باعث میشود نتوانیم به ایدهها و رویکردهای جدید فکر کنیم. وقتی مدارکی متناقض ارائه میکنیم، نظرات ما حتی از این هم غیرقابل انعطافپذیرتر میشود و این مساله یادگیری را تقریبا غیرممکن میکند.
به همین منظور برای تشویق کارمندان به یادگیری، باید اطمینان حاصل کنیم که آنها خودشان به یادگیری (و تغییر مسیر ذهنی خود) علاقهمند هستند. سعی کنید، به دور از موضوعات روز یا نتیجه معینی به.بحث و گفتگو بپردازید، اینگونه به مذاکره حل مسئله دست پیدا میکنید، و راه را برای ارائه نظرات جدید و افزایش یادگیری کارکنانتان هموار میکنید.
تا زمانی که همه کارکنان، نظرات خود را مطرح نکردهاند، از هرگونه قضاوتی خودداری کنید و به آنها بگویید که همه ایدهها و نظرات مورد توجه قرار میگیرند، اینگونه به ایدههای بیشتری درباره موضوعات متنوع خواهید رسید.صلاحیتهای رهبری
شکست برای یادگیری ضروری و لازم است، اما پیگیری بی وقفه ما درباره نتیجه مدنظرمان میتواند کارمندان را از خطر کردن منصرف کند. برای از بین بردن این وضعیت، رهبران میتوانند فرهنگی برای حمایت از ریسکپذیری ایجاد کنند.
یکی از راههای ایجاد این فرهنگ استفاده از آزمایشهای کنترل شدهاست آزمایشهای A / B منجر به ایجاد شکستهای کوچک شده و پس از آن به بازخورد و اصلاح سریع نیاز دارد. شما با استفاده از این آزمایشها میتوانید بستری برای ایجاد و بهبود هوش جمعی فراهم کنید، همچنین کارمندان را به یادگیری از اشتباهات خود در این موقعیتها ترغیب کنید.
5- رشد و توسعه را پرورش دهید
“متعهد بودن به آموزش مداوم” و ” تبدیلشدن به رهبر نسل بعدی” در گروه عوامل نهایی قرار میگیرند.
تمام موجودات زنده، نیاز ذاتی دارند که نسخهای از خود به جا گذارند. آنها با پرورش و آموزش، شانس موفقیت نسخه بعدی خود را به حداکثر میرسانند.
به افرادی که بیشتر از آنها سپاسگزار هستید، والدین، اساتید، دوستان، مربیانتان فکر کنید. احتمالا آنها همان افرادی هستند که بیشتر از بقیه از شما مراقبت کردهاند یا به شما چیزی مهم یاد دادهاند.
هنگامی که رهبران نسبت به رشد دیگران تعهد نشان میدهند، از همان احساسات اولیه استفاده میکنند. در مقابل، کارکنان با نشان دادن قدردانی و وفاداری به رهبران انگیزه بیشتر برای ادامه مسیر میدهند.
همانطور که ذکر شد، مدیریت از طریق ترس منجر به ایجاد استرس میشود، که نتیجه آن اختلال در عملکرد عالی مغز است، اما وقتی مدیریت را به همراه حس متفاوت قدردانی و سپاسگذاری پیش میبریم، نتیجه کار تفاوت بسیار زیادی پیدا میکند. اگر میخواهید الهام بخش بهترینها برای تیم خود باشید، حامی آنها باشید، از آموزش و ارتقا آنها حمایت کنید و پشتیبانی خود را برای پروژههای مهمشان اظهار کنید.
این پنج حوزه به دلیل واکنشهای ذاتی ما انسانها، چالشهای سخت و مهمی را پیش روی رهبران قرار میدهند و جز مهمترین صلاحیتهای رهبری به حساب میآید. با تأمل عمیق در خود و تغییر دیدگاههایمان(که گاها به کمک یک مربی برای آن نیازمندیم)، میتوانیم فرصتهای عظیمی برای بهبود عملکرد سازمان خود ایجاد کنیم، کافیست تمرکز اصلی را روی خودمان بگذاریم.
پاسخها