سه عنصر کلیدی که برای رهبری موثر به آن نیاز داریم!
برای آن که بتوانیم در حوزه رهبری قدرتمند حاضر شویم نیاز به یک سری ابزار داریم. از جمله این ابزارها میتوان به سه عنصر مهم، کلیدی و کارآمد حوزه رهبری یعنی الهام بخشی، اطلاعات و قدرت اشاره کرد. در ادامه شما را بیشتر با این سه ابزار و تاثیرات آنها بر رهبری و مدیریت موثر سازمانها و شرکتها آشنا میکنیم.
نقش رو به رشد رهبری در مدیریت
زمانی که از تصورات منسوخ و قدیمی درباره نقش رهبری همچون وظایف رهبر درون یک سازمان، موقعیت اجتماعی رهبر و یا مجموعه ویژگیها و ارتباطات مرتبط به آن و … فاصله میگیریم، متوجه میشویم که میتوانیم تغییراتی در تواناییهای مرتبط با رهبری ایجاد کنیم.
از جمله این تغییرات می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- مدیریت در قرن بیستویکم به افرادی که در سازمان به مدت یک دهه فعالیت داشتهاند، انتقال داده میشود. از جمله سازمانهایی که از این روش انتقال مدیریت استفاده کردهاند، میتوان به مایکروسافت اشاره کرد.
- سازمان مانند یک شبکه اصلی که ایدهها از درون آن بیرون میآیند، عمل میکند و حامی ایدههای کارکنان خود است.
- نوآوری، نقش بزرگی در سازمانها دارد؛ به همین منظور برای خلق ایدههای جدید به افراد خلاق بیش از گذشته نیاز است.
- زمانی که گروههای خودسازماندهی به عنوان عنصر اصلی ساختار شغلی شناخته میشوند، رهبری در هر گروه امری مهم به نظر میرسد.
در حقیقت میتوان گفت علت اصلی ظهور مدیریت قرن بیستویکم ، عدم پاسخگویی نیازها و کارآمدی مدیریت به سبک قدیمی بوده است. به همین علت، شرکتهایی که مدیریت آنها سنتی است، قادر به تنظیم سریع برای مقابله با تغییرات موجود در قرن بیستویکم نبودهاند و این امر منجر به ایجاد و گسترش مدیریت به سبک نوین شده است.
تغییر ماهیت رهبری
معمولا، مدیریت و رهبری در سبک قرن بیستم معاملهای، بوده است. رهبران از فرهنگ موجود استفاده میکردند، و غالبا به ابزارهای قدرت متکی بودند. رهبران به منافع شخصی کارمندان علاقه داشتند و به دنبال منافع شخصی شرکت همچون افزایش ارزش سهام آن بودند. رهبران و مدیران به عنوان افرادی متفاوت با عملکردهای متفاوت شناخته میشدند؛ رهبران مسیر را مشخص میکردند و مدیران به سوی آن مسیرها روانه میشدند.
پروفسور Barbara Kellerman در سال 2019، پیشنهاد داد که رهبری باید ابعاد خدماتی مختلفی داشته باشد، در حالی که مدیریت این چنین نیست. در صورت کاربرد پیشنهاد دو شاخه فوق درباره رهبری و مدیریت، این امر میتواند منجر به ناسازگاری عملکرد سازمانها شود.
اما در مدیریت قرن 21، مدیریت و رهبری کاملاً با یکدیگر ادغام شدهاند. در واقع مدیریت و رهبری هر دو وظایف خدماتی برعهده دارند و سعی میکنند برای مشتری و کاربر ارزش ایجاد کنند.
سهم محدود مدرسههای کسبوکار
سهم مدرسههای کسبوکار، در تحول و رشد مداوم حوزه مدیریت و رهبری محدود شده است. یکی از دلایل آن، این است که مدرسه کسبوکار زمان و تلاش خود را صرف تحقیقات آکادمیک میکند، که این تحقیقات هیچگونه نتیجه عملی برای حوزه مدیریت و رهبری ندارند.
رئیس اسبق مدرسه کسبوکار Roger Martin، اذعان داشته است که هزینه تولید چنین مقالاتی بدون هیچ نتیجه علمی و کاربردی سالانه حدود 600 میلیون دلار بابت تحقیقات عملیاتی تخمین زده میشود. طبق نتیجهگیری او انجام چنین تحقیقاتی ممکن است منجر به بهبود وضعیت آکادمیک شود، اما هیچگونه تاثیر مثبتی در سازمانها و جامعه نخواهد داشت.
سه ابزار کارآمد در رهبری موثر
رهبری در کل جامعه قابل مشاهده و دستیابی است. در آموزش به آن تعلیم گویند، در خانواده آن را با لغت والدین نشان میدهند. در سیاست آن را با واژه جنبش خطاب میکنند. و در سازمانها به آن نوآوری میگویند. مدیریت به سبک قرن بیستویکم به معنای خلق روشهای جدید برای سازمانها به منظور ایجاد ارزش برای مشتریان و کاربران در کنار اهمیت دادن به مفاهیمی همچون صداقت و درستی است.
رهبران تحولگرای موثر، اساسا بر الهام بخشی و ابزارهای اطلاعاتی متکی هستند و گاهی در بحرانها به ابزارهای قدرت متوسل میشوند. در این صورت، مدیریت و رهبری میتوانند منجر به خلق پدیده نوظهوری در فرهنگ سازمانی براساس فرضیات و اهداف مشترک شوند.
ابزارهای الهامبخش
ابزارهای الهامبخش همچون داستانسرایی میتوانند منجر به الهام بخشیدن به مردم و افزایش انگیزه آنها درباره فرصتهای پیشرویشان شود، بدین صورت آنها را به زندگی خود علاقهمند کرده و همچون محرکی برای آنها عمل کند. اما چرا قصهگویی از ابزارهای الهام بخش است؟
اغلب، نثرها خوانده نمیشوند، و ارائه دلایل منجر به ایجاد واکنشهای متضاد میشوند. اما هنگامی که بحث انگیزه و الهامبخشی به میان میآید، میتوان با داستانسرایی و قصهگویی به مردم انگیزه داد. گاها این روش تنها محرکه موثر برای افراد است. البته، باید ذکر کرد غالبا داستانسرایی در موضوعات و مسائل مرتبط به رهبری تغییری ایجاد نمیکنند. علت آن را میتوان در ضعف رهبران و مدیران در حوزه داستانسرایی یافت. از جمله ویژگیهایی که داستانهای رهبری را تاثیرگذار میکنند، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- داستانها باید کاملاً واقعی باشند. یکی از خطرات بزرگ و نکتههای منفی در داستانسرایی حذف اطلاعات مهم از داستان و قصه است.
- داستان باید از لحن مثبتی برخوردار باشد. داستانهای منفی میتوانند نظر مردم را به خود جلب کنند، اما فقط داستانهای مثبت در آنها ایجاد انگیزه میکنند.
- اگر داستانهای رهبری را به صورت مینیمالیستی بیان کنید، میتوانید منجر به افزایش انگیزه مردم شوید.
اگر داستانسرا بتواند داستان را به طریق درست بیان کند، داستان نظر مخاطب را جلب میکند و منجر به افزایش انگیزه او میشود. زیرا مخاطبان پس از شنیدن قصه به امکانات و فرصتهای جدیدی که در زندگیشان وجود دارند، پیمیبرند. اگر شما بتوانید داستان خود را طبق موارد ذکر شده تعریف کنید، مخاطبان از داستانهای شما ایده گرفته و آنها را برای دوستان و آشنایان خود تعریف کنند. نکته مثبتی که در این فرآیند رخ میدهد، گسترش ایدههای مثبت و تبدیل آنها به فرهنگ سازمانی است. اگر رهبر از ابزارهای مناسب و به شیوهای صحیح برای داستانسرایی استفاده کند، منجر به افزایش انگیزه مخاطبان میشود.
خواندن مقاله ” نکات ضروری و مهم برای رهبری موثر و مناسب” را به شما پیشنهاد می دهیم.
ابزارهای اطلاعاتی
ابزارهای اطلاعاتی نقش اساسی و مهمی در مدیریت به سبک قرن بیستویک دارند. ساختار غیرمتمرکز مدیریت به سبک قرن بیستویکم در قالب شبکهها به جای سلسله مراتب عمودی با گروههای سازماندهنده زیاد به معنای دسترسی به اطلاعات قابلاعتماد به منظور پیشرفت و رشد سازمانی است. آمازون یکی از برترین شرکتها و سازمانها در قرن بیستویکم است، این سازمان فعالیت خود را براساس معیارهای معین شده شروع کرده است و با گذر زمان به نتایج فوق العادهای در حوزه مدیریت سازمانی موثر دست یافته است.
زمانی که بحث تغییر در انگیزهبخشی به میان میآید، اهمیت زمانی اطلاعات بیشتر میشود. یکی از سوتفاهمهای بزرگ در عرصه رهبری و مدیریت این تصور است که شما از طریق ارائه دلایل میتوانید باعث تغییر مخاطب خود شوید. باید بدانید این روش تاثیر معکوسی دارد، زیرا زمانی که مخاطب عقیدهای را باور دارد، صرف اشاره به دلایلی برعکس آن عقیده نمیتواند او را به تغییر ترغیب کرد. بلکه این روش میتواند منجر به سوگیری، و مخالفت بیشتر مخاطب شود، پس حتما در زمان درست، اطلاعات درستی را متناسب با شرایط مخاطب با او در میان بگذارید.
ابزارهای قدرت
در بسیاری از شرکتها و سازمانهای بزرگ معمولا از ابزارهای قدرت استفاده میشود؛ و علت آن عدم استفاده از ابزارهای الهام بخش و اطلاعات و یا کمبود مهارتهای مناسب مدیریتی است. ابزارهای قدرت در کوتاهمدت موثر هستند، اما در بلندمدت منجر به ایجاد مشکلات زیادی در زمینه سازگاری سازمان یا جامعه میشوند. گرچه نمیتوان گفت ابزارهای قدرت بدون کاربرد هستند. گاها ابزارهای قدرت میتوانند منجر به ایجاد راهحلهای موثری شوند، بگذارید با مثالی آن را برایتان بیشتر توضیح دهیم.
مدیر اسبق SRI International (کرت کارلسون) در سال 1998 استفاده از ابزار قدرت را برای دستیابی به موفقیت ضروری دانست. وی اذعان داشت: ” در ماه اول کاری خود در یک سازمان در سال 2015، بخشی از کارکنان به بخش دیگری از سازمان منتقل شدند. و او پس از برقراری تماس با معاونان خود به این موضوع پیبرد. سپس معاونان و کارکنان را دور هم جمع کرد و به آنها گوشزد کرد که رفتار آنها مناسب نبوده است و در صورت مشاهده رفتاری مشابه آنها را اخراج میکند. “
همانطور که حدس میزنید این روش موثر واقع شد و از اشتباهات آتی کارکنان و معاونان او کاست. او از طریق انجام جلسات و گردهماییهای مختلف با کارکنان خود آنها را با وظایف و مسئولیتهایشان آشنا کرد. و در نهایت پس از برگذاری جلسات بسیار با کارکنان و معاونان، کارکنان او به کارکنانی مسئولیت پذیر، خلاق و با بهرهوری بالا تبدیل شدند.
کلام آخر
برای رهبری و مدیریت موفق و موثر حتما از تکنیکها و عوامل کاربردی در رهبری به سبک قرن بیست و یکم بهره ببرید. و باید گفت شما میتوانید به عنوان یک رهبر گروههای خبره، خلاق، کارآمد و مسئولیتپذیر را در سازمان خود آموزش داده و خلق کنید. و اینگونه از آنها برای افزایش بهرهوری و کارآمدی سازمان تجاری خود کمک و یاری بگیرید.
پاسخها