بینالمللیسازی کسب و کار چیست؟
بینالمللیسازی کسب و کار راهحل دیگری برای رشد کردن است که شامل فروختن محصول در بازارهای جدید خارجی است. بینالمللیسازی کسب و کار، یعنی گسترش کسبوکار خود در کشورها و شهرهایی که بازارهای محلی زیرساخت های قوی دارند. داشتن ریشههای عمیق در بازار محلی، آن ها را برای سرمایه گذاری جذاب میکند.
چرا راهبرد بینالمللیسازی استارباکس در استرالیا شکست خورد؟
در یک کشور و یا شهر مشخص، عوامل تعیینکنندۀ موفقیت در جذب مشتری میتواند شامل این موارد باشد: رشد تقاضا برای دستهای از محصولات مشخص، ترجیحات زبانی، وجود و یا عدم وجود رقابت در دستۀ محصولات، واسبتگی به صنعت، دسترسی به شبکههای عرضه، وجود شرکای قابل اعتماد و شناخته شده، وجود کارکنان واجد شرایط، ارزیابی ریسک کشور میزبان و رشد اقتصادی.
به طور کلی سه روش برای ورود به بازارهای خارجی وجود دارد:
- صادرات کالاها و یا خدمات
- سرمایهگذاری مستقیم در یک کشور خارجی
- شراکت با شرکتهای محلی
- بینالمللیسازی معکوس
هر راهبرد شامل مجموعهای از روشهای مشخص برای بررسی کسبوکار مورد نظر و افزایش نرخ موفقیت است. در ادامه، به اختصار، هرکدام را بررسی میکنیم.
صادرات محصولات و خدمات
صادرات عمومیترین روش برای بینالمللیسازی یک کسبوکار است. صادرات یعنی انتقال کالای نهایی (یا ارائه خدمات) از کشوری که در آن تولید شدهاند به کشور میزبان.
چرا مکدونالد در بولیوی شکست خورد؟
صادرات کالای نهایی، فرصت بردن نهایت بهره از صرفه جوئیهای تولید انبوه از کشور مبدأ را فراهم میکند. استفاده از این روش زمانی ایده خوبی است که هزینهها و سرعت عرضه محصول به بازار، پارامتر های مهم در کسب موفقیت کسبوکار باشند. برای مثال میتوانید در کشوری که هزینه نیروی کار کم است یا مشوقهای مالیاتی مساعد کسبوکار شما وجود دارند، به ارائه محصولات امتحان شده در بازارهای متنوع در طی یک عملیات تولیدی متمرکز بپردازید. ایراد صادرات محصولات نهایی این است که تابآوری زیادی برای تغییر محصول بر اساس ترجیحات مشتریان بازار خارجی وجود ندارد. علاوه بر این، وجود هزینههای حملونقل و عوارض گمرک میتواند شما در را در رقابت با کسبوکارهای محلی در موقعیت ضعف قرار دهد.
مشکل دیگر این است که شرکای عرضهکننده (واردکنندهها در کشور میزبان) فعالیتهایشان را بر اساس نفع خودشان که ممکن است در گذر زمان و بدون اطلاع قبلی تغییر کند، اولویتبندی میکنند.
دو مزیت آشکار این روش این است که کنترل حقوق مالکیت معنوی محصول و فرایند تولید آن کاملا در دست شماست و دیگر اینکه اگر شرایط بر وقف مراد پیش نرفت، امکان فروش سریع و بدون نکرانی از بازار، وجود دارد. زیرا سرمایهگذاری برگشتناپذیر زیادی نکردهاید.
سرمایهگذاری مستقیم
شرکتهایی که دنبال رویکری دائمی برای ورود به بازارهای خارجی هستند، باید سرمایهگذاری مستقیم را در نظر بگیرند. منظور از سرمایهگذاری مستقیم، مستقیماً فعالیت کردن در کشور میزبان است.
چرا والمارت در بینالمللیسازی کسب و کارش در برزیل شکست خورد
به عنوان مثال شرکتی را که محصولات فیزیکی می سازد، در نظر بگیرید؛ این یعنی این شرکت باید تاسیسات تولیدیاش را در کشور میزبان بسازد و با کسبوکارهای محلی با مبنای بهای تمام شده یکسان رقابت کند. برای شرکتهای خدماتی مانند شرکتهای مشاورهای، سرمایهگذاری مستقیم شامل افتتاح دفترکار محلی برای ارائه خدمات است.
سرمایهگذاری مستقیم، جا افتادن کامل محصول (یعنی سازگار شدن محصول با ترجیحات محلی)، اختیار تمام و کمال مالکیت معنوی و آزادی عمل کامل در بازاریابی، فروش و مدیریت سهامدارن را ممکن میسازد. این رویکرد طبیعتاً دارای ریسک بیشتری ناشی از سرمایهگذاری در یک کشور خارجی است. همچنین ناتوانی در انتقال مزایای صرفهجوئیهای تولید انبوه و تجربیاتی که در کشور میزبان کسب کردهاید نیز از اشکالات این رویه است. زمانی که به عنوان یک کسبوکار بینالمللی وارد بازار میشوید، باید دستاندرکاران و منابع بازاریابی را مدنظر داشته باشید تا احتمال پسزدهشدن و مقابلهبهمثل ناعادلانه کسبوکارهای محلی غالب و تأثیرگذار در بازار کاهش یابد.
شراکت و اتحاد
اگر به دنبال نفوذ بیشتر در بازارهای محلی هستید اما حاضر به سرمایهگذاری مستقیم در کشور خارجی نیستید، شراکت با شرکت های محلی میتواند گزینه مناسبی برای شما باشد. ساختار یک اتحاد بینالمللیسازی شده بستگی به اهداف خودتان و شرکایتان دارد،َ و مزیتهای این روش حد وسطی بین سرمایهگذاری مستقیم و صادرات است. این شراکت میتواند شکلهای متنوعی داشته باشد؛ به عنوان مثال، میتواند قراردادی انحصاری با شریک عرضهکنندهای باشد که فقط دستهای از محصولات شما را تبلیغ میکند یا فقط در مناطق خاص این کار را انجام میدهد. همچنین میتواند به شکل اعطای امتیاز رسمی باشد، که به شریک محلی اجازه فروش یا ساخت محصول شما را با شرایط مشخص میدهد. قرارداد اعطای حق امتیاز یکی دیگر از روشهای ویژهای است که یک شرکت محلی حقوق فعالیت تحت نام یک برند خارجی را میخرد. یکی از مزایای مشارکت با شرکت های محلی به عنوان استراتژی ورود این است که شما معمولا نیاز به سرمایهگذاری هنگفت مستقیم ندارید و این امکان که از زیرساختهای محلی موجود برای یادگیری چم و خم کار استفاده کنید، وجود دارد.
اشکال آشکار این روش این است که سودهای تولید شده توسط این روش باید بین شرکا تقسیم شود. به اشتراک گذاشتن کالایی که حقوق معنوی برای آن ثبت کردهاید، شما را در موقعیت سختی قرار میدهد. زیرا اگر شما بعداً به هر دلیلی تصمیم بگیرید همکاری را فسخ کنید، آن شریک میتواند از آن اطلاعات برای رقابت با خود شما استفاده کند. از این نکات که بگذریم، شراکت با محلیها در اکثر مواقع راهحل کمریسکتری در مقایسه با سرمایهگذاری مستقیم است و نتایجِ تجاریسازیِ بهتری از برنامه صادرات میدهد.
بینالمللیسازی معکوس
بیایید مختصراً به مفهوم بینالمللیسازی معکوس کسب و کار بپردازیم. کمک کردن به یک شرکت خارجی در ورود به بازاری که شما در آن فعالیت دارید، بینالمللیسازی معکوس نام دارد. این کار، از یک دیدگاه استراتژیک، میتواند دروازهای به فرصت های سودساز باز کند. برای مثال شما ممکن است تصمیم بگیرید که به عنوان مکمل، محصولی را به همراه محصول خودتان، برای بدست آوردن نفوذ بیشتر در توزیع کالای مکمل و همچنین برای از بین بردن احتمال سرمایهگذاری فروشندههای محلی در آن کالا، وارد کنید.
یکی دیگر از دلایل راهبردی برای این کار، آزمودن این راه حل با مشتریان در دسترس است، فقط برای اینکه بیشتر راجب مالکیت معنوی آن اطلاعات کسب کنید.(پی بردن به چاشنی مخصوص آن) این میتواند بعدا به شما در تصمیمگیری برای ساخت آن در کشور خارجی کمک میکند.
در صورت علاقه به موضوع صادرات و بینالمللیسازی کسب و کار، مقاله رهنمای مرحله به مرحله صادرات را مطالعه کنید.
پاسخها